جامعه ایران به آبکُشی ادامه می دهد و تا پایان نابودی تمام ذخایر آبی ادامه می دهد
سلامت نیوز: این روزها شنیدن جمله تکراری «آب مایه حیات است» دیگر ملالآور شده است و حتی مایه طنز، همه چیز و همه کس به جامعه ایرانی هشدار میدهند که مایه حیات در حال تمام شدن است؛ از کپی پیست خبرهایی درباره تمام شدن آب در ایران تا 6- 5 سال آینده در فضای مجازی گرفته تا انواع واقسام خبرهای رسمی و کارشناسی درباره وقوع خشکسالی در جامعه ایرانی! همه هم از آینده سخت میگویند؛ در مترو، در فضای مجازی و هر جا که دستشان بیاید. پیامهایی که شهروندان میان هم رد و بدل میکنند شاید حتی وحشتناکتر از اصل ماجرا باشد. پیامهایی همچون مهاجرت نیمی از شهروندان ایرانی به دلیل خشکسالی یا وقوع بزرگترین خشکسالی تاریخ ایران در دهه آینده از این دست پیامها هستند. حتی گزارشهای رسانههایی همچون نیویورک تایمز و واشنگتن پست درباره وضعیت بسیارناگوار آب در ایران هم در فضای مجازی کپی پیست میشود. عکسهای دریاچه ارومیه یا دیگر تالابهای در حال خشکیدن و البته سی و سه پل بیآب هم آنقدر در فضای مجازی بازنشر شده که میتوان با آنها آلبوم عکس درست کرد.
تنها ژست میماند و دیگر هیچ...!
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران، دلواپسی برای معضل آب، فقط به همان گفتن و گرفتن ژست نگران مثل دیگر قصههای جامعه ایران محدود میماند. وقتی کار به مرحله عمل میرسد خبری از صرفهجویی یا ملاحظه این مایه حیات بیچاره کم توان نیست. آمارها میگوید باوجود خوش بینیها، صرفهجویی آنچنانی در جامعه صورت نگرفته و شهروندان توگویی در حال کندن قبر برای مایه حیات هستند. آنچنان که کشاورز ایرانی همچنان با شیوههای قدیمی آبیاری میکند، کارواشها با آب شرب ماشین میشویند و نسل جوان هم تا جایی که از دستش برمی آید آب را به جوی و فاضلاب میسپارد. حتی برخیها در فضای مجازی ماجرا را گاه به شوخی میگیرند و البته بعضیها هم که تخصصی در اتهام زدن دارند دیگران را متهم میکنند و خودشان را مسئول این ماجرا نمیدانند.
البته از آن سو هم مسئولان وضعیت سهمگین آب را تأیید میکنند. آنچنان که کارشناسان میگویند در همین تهران نسبت به مدت مشابه سال قبل آسمان 23 درصد کمتر باریده است. شهری که روزبه روز مصرفکنندگان آبش بیشتر هم میشود. حتی وزیر نیرو میگوید استفاده از 60 درصد منابع آبی در دنیا مرز بحران محسوب میشود و این در حالی است که ما بیش از 80 درصد را مصرف کرده و میکنیم. همچنین گفته میشود طی 40 سال گذشته سهم سرانه آب هر نفر درکشور هفت هزار مترمکعب بود که اکنون به دو هزار مترمکعب کاهش یافته و این رقم با روند نزولی به عددی برابر با یک هزار و 500 متر مکعب خواهد رسید.
دهه شصتی هستیم پس بیخیال
از سوی دیگر گاهی پالسهایی از این ماجرا را به شکل متفاوتی میتوان در فضای مجازی دریافت کرد. به عنوان مثال تا همین چند وقت پیش لطیفهای تلخ در شبکههای مجازی پخش میشد با این عنوان که «دهه شصتیها لازم نیست که در مصرف آب صرفهجویی کنند چرا که اکثراً ازدواج نمیکنند پس نسلی از آنها نمیماند که نگران بیآب ماندنش باشند.» شوخی یا جدی این پیام هزار بار بازنشر شده لایک خوبی هم از سوی کاربران گرفت. همه لایک میکردند و لبخندی نه چندان شیرین یا نیشخندی میزدند، بویژه اینکه خیلی از همین لایککنندهها جوانان دهه شصتی هستند که بسرعت نور این گونه پیامها را در فضای مجازی بازنشر میکنند. حتی برخی از آنها میگویند که دهه شصتیها این همه مشکل دارند این یکی هم روی باقی آنها؛ پس بیخیال!
امید اجتماعی، شاه کلید صرفه جویی
فرزاد خوش چشم، روانشناس و استاد دانشگاه درباره ابعاد این ماجرا وجدی نگرفتن بحران آب در بین ایرانیها و بویژه نسل جوان میگوید: معمولاً حرکتهای اینچنینی نیاز به یک وفاق عمومی دارد و در نخستین درجه باید نیروی مولد و جوان در آن فعال شوند زیرا این مسأله نیاز به انگیزههای بزرگ دارد. وقتی انگیزه و امیدش وجود داشته باشد برنامهریزی برای انجام کار خود به خود صورت میگیرد و ملکه ذهن جامعه میشود. اما اگر این انگیزه نباشد صد میلیارد تومان هم برای تبلیغ یک مسأله صرف شود باز هم حاصلی نخواهد داشت.
این استاد دانشگاه خاطرنشان میسازد: طبیعت نسل جوان این است که در مقابل مشکلات زود ناامید میشود و این ناامیدی درونی را از راههای مختلف به بیرون بازنشر میدهد. مثلاً وقتی بیکاری در بین نسل جوان جامعهای افزایش مییابد، این نسل نخواهد توانست افق اجتماعی و شخصی خود را ترسیم کند. به این صورت واقعیتها را رها کرده و تنها به افکار خود و بازتابش فکر میکند. این مسأله که نسل جوان به شوخی میگوید نیازی به صرفهجویی نیست چون نسلی از ما باقی نمیماند، در واقع واکنشی از همین جنس است که یک نوع واکنش منفی تلقی میشود. درواقع به نوعی نسل جوان با این گونه حرکات بیاهمیتی خود را به حفظ منابع برای آیندگان نشان میدهد. چرا که به نوعی خودش را از یک آینده محروم میبیند و علاقهای به کمک به این آینده ندارد. در واقع حاضر به ادا کردن سهمش برای آینده نیست.
در این میان برخی از جوانانی هم که ازدواج کردهاند این بحران آبی را دلیلی برای بیتمایلیشان به فرزندآوری عنوان میکنند و براین باورند که اگر بچهای بیاورند ممکن است درآینده فرزندشان با این بحران کم آبی درگیر باشد، به این ترتیب این کار را انجام نمیدهند.
این جانی بزرگ آب
در سوی دیگر میدان به نظر میرسد که مسأله رشد فردگرایی در این نسل بشدت جدی است. فردگرایی که میگوید آب را برای امروز مصرف کن، آیندگان مهم نیستند. طبق آمارها اگر هر خانواده ایرانی تنها درصد اندکی در مصرف آب صرفهجویی کند بخش بزرگی از مشکل بحران آب حل میشود، اما گویا فردگرایی راه را بر این ماجرا بسته است.
فرزاد خوش چشم، درباره این مانع اجتماعی- فردی بر این تأکید کرد که فردگرایی مانع از دخیل کردن جامعه در محاسبات افراد است. یعنی فرد تنها سود و منفعت خود را در همین لحظه امروز دخیل میکند. سعادت کلیت جامعه، آسایش آیندگان و رشد همگانی برای چنین فردی که دچار فردگرایی مطلق شده، معنی ندارد. به این ترتیب وقتی افراد زیادی در جامعه دچار معضل فردگرایی شوند ذهن خود را روی تمام محاسبات کلان اجتماعی میبندند و فقط به دایره محدودی مینگرند که خود در آن زندگی میکنند. اینچنین افرادی قطعاً صرفهجویی نمیکنند. اصلاً صرفهجویی را بیمعنی تلقی میکنند، چون سود جمعی معنایش را برای این دست از افراد از دست داده است. معنی سود برای این افراد فقط در زندگی شخصی یا نهایتاً در داخل یک خانواده سه، چهار نفره تعریف میشود و آنها برای همین امروزشان مصرف میکنند و اصلاً به فردا نگاهی ندارند.
رقابت در مصرف و نابودی زندگی فرزندان
فرزاد خوش چشم با اشاره به برخی تبعات این گونه تفکرات اشاره میکند: وقتی تمام اعضای جامعه و خانوادههای درون آن به این مسأله دچار شوند آن گاه جامعه به یک رقابت مصرفی فرو میرود. آن طور که حتی ممکن است این تلقی برای افراد ایجاد شود که اگر ما مصرف نکنیم، دیگران مصرف میکنند، پس باید مصرف بیشتری کرد. دلیل شکلگیری احتمالی این تفکر هم کاهش وفاق اجتماعی است. ضمن اینکه فراموش هم نباید کرد که حتی این مسأله در بین افرادی که بچه هم دارند باب شده و درآینده این وضعیت بیشتر هم میشود. خوش چشم میافزاید: این مسأله به این معنی است که والدین بچه دار شدهاند و بچه آنها چند ساله است اما اصلاً به فکر محاسبه منابع برای آینده این بچه نیستند. به هیچ وجه به این فکر نمیکنند که این نسل آینده آب میخواهد و باید با این منابع زندگی کند.
از خشکسالی آبی تا خشکسالی اجتماعی
حالا نگرانیای که کارشناسان به آن نیم نگاهی دارند تأثیر بحران کم آبی بر تغییرات رفتاری و اجتماعی است. فرزاد خوش چشم، روانشناس عقیده دارد که هر چه اقلیم با معضل کمبود آب، بیشتر درگیر باشد خشونتها هم به تناسب آن، افزایش مییابد، او میگوید: تنشها و رفتارهای رادیکال اجتماعی در بسیاری از مواقع با کمبود منابع آب در کشورهای مختلف ارتباط دارد. به طوری که این مسأله همیشه منشأ تنش هم بوده است و میتواند تبعات بدی برای هر جامعهای داشته باشد.
از سوی دیگر به نظر میرسد که مسأله هشدار درباره آب در فضای مجازی مثل خیلی از ماجراهای دیگر به نوعی در حال لوث شدن و حتی تبدیل شدن به سوژهای برای سرگرمی است. بدین صورت که خیلی از کاربران بتدریج به سمت جوک ساختن درباره بحران آب هم روی آوردهاند. در این میان بحران بیآبی برای نسل آینده هر روز جدیتر از دیروز و نزدیکتر از هر زمان دیگر است. جامعه ایرانی باید تصمیم بگیرد که نگاهش به همین امروز باشد یا نگاهی توأم با فرصتسازی برای آینده!