آبیاری بارانی و موضعی و جی آی اس در کشاورزی

در اینجا با انواع سیستمهای آبیاری در کشاورزی آشنا می شوید که شامل انتخاب سیستم، طراحی، اجرا، بهره برداری، نگهداری و... است

آبیاری بارانی و موضعی و جی آی اس در کشاورزی

در اینجا با انواع سیستمهای آبیاری در کشاورزی آشنا می شوید که شامل انتخاب سیستم، طراحی، اجرا، بهره برداری، نگهداری و... است

آبیاری بارانی و موضعی و جی آی اس در کشاورزی

♥ *** راه در جهان یکیست و آن راه راستی است ***♥
شما دوستان عزیز آزادانه و حتی بدون ذکر منبع می توانید از همه مطالب این وبلاگ استفاده کنید.

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایران» ثبت شده است

سلامت نیوز: کره زمین عملاً در حال خشک شدن است. هزاران دریاچه و رودخانه پیوسته ناپدید می‌شوند. دریاچه چاد در مرز بین چاد و نیجر اکنون تنها چهار درصد مساحت خود را حفظ کرده است. بزودی ممکن است این دریاچه فقط روی نقشه‌ها باقی بماند. دریاچه آرال، که یکی از بزرگ ترین پیکره‌های آبی داخل سرزمینی جهان بود، اکنون تنها جزء کوچکی از چیزی است که 40 سال پیش بود. در 14 ژوئن سال 2015 میلادی ناسا نتیجه مطالعه ای10 ساله را درباره 37 آبخوان بسیار بزرگ جهان منتشر کرد. بنابر این گزارش 21 آبخوان از مجموع این 37 آبخوان به علت پمپاژ بیش از حد آب پیوسته کوچک تر می‌شوند و از میان این گروه سرعت کوچک شدن 13 آبخوان فوق العاده زیاد است. این تحلیل ناسا تأیید می‌کند که منابع آبی زیرزمینی جهان که 35 درصد تمام آب آبیاری جهان را تأمین می‌کنند پیوسته کوچک تر می‌شوند، آن هم با سرعتی بسیار زیاد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران، امروزه 18 کشور جهان که حدود نیمی از جمعیت جهان در آنها ساکن‌اند بیش از حد از آبخوان‌های خود بهره برداری می‌کنند. از میان آنها می‌توان سه کشور بزرگ تولید کننده غلات یعنی چین، هند و ایالات متحده را برشمرد که در مجموع نیمی از تولید غله جهان را بر عهده دارند و همراه با آنها چندین کشور پرجمعیت مانند ایران، پاکستان و مکزیک نیز در همین وضعیت قرار دارند. کمبود آب در دو دسته از کشور‌ها برای جهان حائز اهمیت بسیار است. اول کشور‌های بزرگ تولید کننده اصلی غلات جهان یعنی ایالات متحده، چین و هند، دوم کشور‌های منطقه خاور میانه.

از میان آبخوان‌هایی که بیشترین فشار را تحمل می‌کنند می‌توان به آبخوان عربی که 60 میلیون نفر به آن متکی اند، آبخوان حوضه رود سند که بین هند و پاکستان مشترک است و حدود 200 میلیون نفر از مردم را حمایت می‌کند و آبخوان مورزولا- جدو که بین لیبی و نیجر مشترک است اشاره کرد. تعجبی ندارد که آبخوان هایی که تحت بیشترین تنش قرار دارند آبخوان‌هایی هستند که معمولاً در مناطق خشک و نیمه خشک واقع شده‌اند. از نظر میزان بهره برداری از آب‌های زیرزمینی، سهم هندوستان با برداشت 210 میلیارد متر مکعب در سال از همه کشورهای جهان بیش تر است. این مقدار تقریباً معادل مجموع برداشت 105میلیارد متر مکعبی چین و برداشت 100 میلیارد متر مکعبی امریکا از آب‌های زیرزمینی است. به عبارت دیگر میزان آب آبیاری زیر زمینی مصرفی در هند برابر است با مجموع مصرف چین و ایالات متحده.


سقوط سفره‌های آب زیر زمینی از هم اکنون نیز آینده تولید غله در شمال چین را به خطر انداخته است. بررسی که در سال 2001 میلادی درباره آب زیرزمینی در چین منتشر شد نشان داد که سفره‌های آب زیر دشت شمال چین یعنی ناحیه‌ای که نیمی از گندم و یک سوم ذرت این کشور را تولید می‌کند با سرعت زیاد در حال کاهش بود. اکنون برداشت بیش از حد آب، آبخوان کم عمق منطقه را عمدتاً تهی کرده و کشاورزان را وادار کرده در جست‌و‌جوی آب به آبخوان عمیق منطقه که تجدید شدنی نیست پناه ببرند. سفره آب زیر دشت شمال چین که قبلاً در سی متری زمین بود اکنون در بعضی مناطق به 300 متری سقوط کرده است. چاه‌های کم عمق همگی خشک و رها شده‌اند و کشاورزان ناچار شده‌اند چاه‌های عمیق تری حفر کنند. چین که قریب 4/1 میلیارد نفر جمعیت دارد با کاهش شدید عرضه آب روبه‌روست. در سال 1960میلادی چین 50 هزار دریاچه و رودخانه داشت اما تا سال 2010 تنها 23 هزار از آنها باقی مانده بود.


هرچند کمبود آب چین بسیار جدی است، اما کمبود آب هند از آن هم هشدار دهنده تر است. در هندوستان که جمعیت آن سالانه 19 میلیون نفر رشد می‌کند آبیاری عمدتاً به آب زیرزمینی متکی است و چون در این کشور هیچ محدودیتی برای حفر چاه وجود ندارد کشاورزان تاکنون 27 میلیون چاه در آن حفر کرده‌اند و در مجموع مقادیر بسیار عظیمی از آب زیرزمینی را بیرون می‌کشند. موتور‌های آب که با یارانه‌های سنگین برق از آنها حمایت می‌شود پیوسته سفره‌های آب زیر زمینی را با سرعتی خطرناک پایین می‌برند. در تمام ایالت‌های هند سفره‌های آب زیرزمینی پیوسته سقوط می‌کنند. از میان مهم ترین آنها که بیش تر تحت تأثیر قرار گرفته‌اند می‌توان به پنجاب، هاریانا، راجستان و گجرات در شمال و استان تامیل نادو در جنوب اشاره کرد. در شمال گجرات سفره‌های زیر زمینی آب با سرعت عجیب 6 متر در سال سقوط می‌کنند. در تامیل نادو یعنی ایالتی که 72 میلیون نفر جمعیت دارد سفره‌های آب زیرزمینی در تمام ایالت در حال سقوط اند. دکتر پالانی سامی از دانشگاه کشاورزی تامیل نادو، در سال 2004 اعلام کرد که 95 درصد چاه‌های کشاورزان کوچک که نوعاً چاه هایی کم عمق هستند خشک شده‌اند و بر اثر آن کشاورزی آبی ایالت ظرف یک دهه گذشته حدود 50 درصد کاهش یافته است. بانک جهانی برآورد می‌کند که 190 میلیون هندی به وسیله غله‌ای تغذیه می‌شوند که در اثر بهره‌برداری بیش از حد از آب به دست می‌آید.


در ایالات متحده کشاورزان درمنطقه دشت‌های بزرگ و از جمله در چندین ایالت مهم تولید کننده مانند ایالت تگزاس، اوکلاهوما، کانزاس و نبراسکا بیش از حد از آب‌های زیرزمینی بهره برداری می‌کنند. در این ایالت‌ها آبیاری نه تنها سبب افزایش عملکرد گندم شده بلکه در برخی مناطق به کشاورزان اجازه داده به جای گندم، ذرت که عملکرد بسیار بالاتری دارد بکارند. مثلاً در کانزاس که از قدیم به عنوان بزرگ ترین تولید کننده گندم شناخته شده اکنون تولید ذرت بیش از گندم است. کشاورزی آبی در این ایالت‌ها توسعه پیدا کرده اما آبی که صرف آن می‌شود از آبخوان اوگالالا به دست می‌آید که پیکره آبی زیرزمینی عظیمی است که از نبراسکا به سمت جنوب تا تگزاس کشیده شده است. متأسفانه اوگالالا آبخوانی است فسیلی که آب سال‌های سال قبل در آنجا جمع شده است. میزان تغذیه آن بسیار اندک است و نسبت سرعت بهره برداری بسرعت تغذیه آن 24 به 1 است. آنگاه که این آبخوان تهی شود، چاه‌ها خشک خواهند شد و کشاورزان می‌باید بسته به شرایطی که دارند یا به کشاورزی دیمی بازگردند و یا کلاً کشاورزی را ترک کنند. در تکزاس میزان زمین‌های آبی تحت کشت غلات در سال 1975 به اوج خود رسید و از آن زمان تا کنون دو سوم کاهش یافته و بیشترین کاهش آن در سال‌های اخیر بوده است. در کانزاس مساحت زمین‌های کشاورزی در سال 1982 میلادی به اوج خود رسید و از آن زمان تا کنون 41 درصد کاهش یافته است.


خاورمیانه و بحران آب
منطقه دوم خاورمیانه است. در خاورمیانه نیز کمبود آب بشدت خود را می‌نمایاند. در این منطقه خشک و نیمه خشک تعدادی از کشورها از آبخوان‌های خود چنان بیش از حد بهره برداری کرده‌اند که آبخوان آنها پیوسته سقوط می‌کند و چاه‌های آنها در حال خشک شدن است. با کاهش عرضه آب آبیاری بالاخره در نقطه‌ای از زمان تولید غله نیز رو به کاهش خواهد نهاد و این امر برای آنها عواقب اجتماعی و سیاسی در بر خواهد داشت. از میان کشورهایی که میزان مصرف آب آنها به اوج خود رسیده و محصول غله آنها رو به کاهش نهاده می‌توان از عربستان سعودی، سوریه و یمن نام برد. در هر سه این کشورها کاهش دسترسی به آب منجر به کاهش تولید غلات شده است. تا کنون کشورهای کوچک تری به کاهش تولید غله دچار شده‌اند اما کشورهای بزرگ تری مانند پاکستان که به کمبود آب دچارند نیز خیلی از آنها عقب نیستند. در این منطقه در هیچ کشوری سقوط سفره‌های آب زیر زمینی و کاهش سطح کشاورزی آبی برجسته‌تر از عربستان سعودی نیست، یعنی کشوری که همان اندازه که از نظر نفت غنی است از نظر آب فقیر است. سعودی‌ها بعد از تحریم صادرات نفت در سال 1973 دریافتند که در مقابل تحریم متقابل غله آسیب پذیرند. لذا برای اینکه در تولید گندم خودکفا شوند یارانه بسیار سنگینی را به کشاورزی آبی اختصاص دادند که اساس آن بر تلمبه کردن آب از یک آبخوان زیر زمینی بود. بعد از اینکه عربستان برای مدتی بیش از 20 سال از نظر گندم خودکفا شد سعودی‌ها در سال 2008 اعلام کردندکه آبخوان آنها به طور کلی تهی شده و آنها کشت گندم را هر سال یک هشتم کاهش خواهند داد و در سال 2016 میلادی آن را کاملاً قطع خواهند کرد. اما مدت کوتاهی بعد از آن و به مجرد اینکه آنها ارزش واقعی آب باقی مانده را دریافتند قطع کشاورزی آبی را برای زمان زودتری برنامه ریزی کردند. در سال 2015 سعودی‌ها تمام غله مورد نیاز خود را وارد کردند. آنها پیش‌بینی می‌کنند که سالانه 15 میلیون تن گندم، برنج، ذرت و جو برای تغذیه جمعیت 30 میلیونی خود و گله‌های سریع الرشد دامی و مرغداری‌های بزرگ خود نیاز دارند. عربستان سعودی نخستین کشوری بود که به طور علنی برآورد کرد که تهی شدن آبخوان چگونه و چه زمانی محصول غله آن را کاهش خواهد داد.


سوریه که 22 میلیون نفر جمعیت دارد و رمق آن در اثر جنگ داخلی گرفته شده نیز پیوسته منابع آب زیر زمینی خود را بیش از حد مورد بهره برداری قرار می‌دهد. تولید غله آن در سال 2001 میلادی به اوج خود رسید و از آن زمان تا کنون 32 درصد کاهش یافته است. این کشور نیز شدیداً به غله بیرون از کشور وابسته شده است. در کشور همسایه سوریه یعنی عراق، تولید غله ظرف یک دهه گذشته به رغم تداوم رشد سریع جمعیت کشور در سطح ثابتی باقی مانده است. این کشور نیز اکنون برای تأمین دو سوم از غله مصرفی خود به بازار جهانی متکی است. علاوه بر تهی شدن آبخوان هم سوریه و هم عراق به طور مداوم از کاهش جریان آب رودخانه‌های دجله و فرات نیز رنج می‌برند زیرا کشور ترکیه که در بالادست این دو واقع شده مقداری از آب آن را برای خوداختصاص داده است. در یمن که کشوری است با 24 میلیون نفر جمعیت سفره‌های آب پیوسته قریب 8/1 متر در سال پایین تر می‌رود زیرا میزان مصرف آب بیش از میزان تغذیه آبخوان‌های آن است. این کشور که یکی از سریع الرشد ترین جمعیت‌های جهان را دارد و سفره‌های آب آن در سراسر کشور پیوسته سقوط می‌کند اکنون به یک مورد بحران آبی جهان تبدیل شده است. طی 40 سال گذشته تولید غله کشور قریب 50 درصد کاهش یافته و تا چند سال دیگر مزارع آبی در این کشور به چیزی کمیاب تبدیل خواهند شد و کشور ناچار خواهد بود عملاً تمام غله مورد نیاز خود را از خارج وارد کند. در خاورمیانه عربی، جهان شاهد تقابل بین جمعیتی سریعاً رشد یابنده و منابع آبی است که پیوسته کاهش می‌یابد. برای اولین بار در تاریخ در یک منطقه جغرافیایی، تولید غله در حال کاهش است بدون آنکه در چشم انداز هیچ چیز برای جلوگیری از آن وجود داشته باشد. از آنجا که این کشورها نتوانسته‌اند بین سیاست‌های جمعیتی و سیاست آب خود توازن برقرار کنند اکنون هر روز 9000 نفر جمعیت جدید در این منطقه جویای غذاست و هر روز آب کمتری برای تولید غذا برای این جمعیت وجود دارد.

بحران آب در ایران جدی است
در ایران، کشوری که 79 میلیون نفر جمعیت دارد، در نتیجه کاهش آب بین سال 2012-2007 میلادی و خشکیدگی چاه‌ها، تولید غله 10 درصد کاهش یافت. از آنجا که یک چهارم تولید غله این کشور از راه بهره برداری بیش از حد از آب‌های زیر زمینی به دست می‌آید در چشم انداز تولید آن کاهش بیش تر محصول غله دیده می‌شود. ایران که جمعیت آن سالانه یک میلیون نفر رشد می‌کند نیز با چشم انداز رشد وابستگی به جهان خارج برای تأمین غذا روبه‌روست.

مهاجرت پناهجویان آب در بلوچستان
پاکستان که جمعیت 199 میلیون نفری آن سالانه 4میلیون رشد می‌کند نیز به بهره برداری شدید از آب‌های زیر زمینی خود مشغول است. بخش بزرگی از آب آبیاری آن از سامانه رودخانه سند تأمین می‌شود. اما به نظر می‌رسد در بخش پاکستانی دشت حاصلخیز پنجاب سقوط سفره‌های زیر زمینی تفاوتی با آنچه در آن سوی مرز در هند رخ می‌دهد ندارد. چاه‌های کنترلی که در نزدیکی دو شهر دو قلوی اسلام آباد و راولپندی واقع در شمال شرقی پاکستان حفر شدند نشان داده‌اند که بین سال 1982 و 2000 میلادی سفره‌های آب زیر زمینی پیوسته سقوط کرده‌اند که طیف این سقوط چیزی بین یک متر تا 8/1 متر بوده است. در استان بلوچستان پاکستان سفره‌های زیر زمینی دورو بر پایتخت یعنی شهر کوته پیوسته سالانه 3/3 متر پایین تر می‌روند و به همین دلیل است که این شهر اکنون دیگر آبی ندارد. سردار ریاض خان مدیر سابق مؤسسه تحقیقات نواحی خشک پاکستان در شهر کوته گزارش می‌دهد که از هفت حوضه رودخانه‌ای بلوچستان شش تای آنها منابع آب زیر زمینی خود را کاملاً تهی کرده‌اند و در نتیجه زمین‌های آبی بایر مانده‌اند. تعجبی ندارد که مهاجرت توده‌ای وسیعی اکنون در بلوچستان ایجاد شده که به یکی از بزرگ ترین امواج مهاجرت پناهجویان آب تبدیل شده است. مهاجرتی که تعداد شرکت کنندگان آن به میلیون‌ها نفر سر می‌زند. بانک جهانی می‌گوید: «پاکستان از نظر تنش آبی اکنون یکی از بدترین موقعیت‌های جهان را دارد و این وضعیت به لحاظ رشد سریع جمعیت آن می‌رود تا به کمبود آشکار و همه جانبه آب تبدیل شود.»


چندان که کشاورزی جهان توسعه می‌یابد، نزاع بر سر آب در سطح بین‌المللی مانند آنچه در حوزه رودخانه نیل بین مصر و کشورهای بالا دست جریان دارد روز به روز بیش تر می‌شود. اما در داخل کشورها این رقابت بین شهر‌ها و کشاورزان بر سر آب است که سیاست مداران را به خود مشغول می‌کند. در مناطقی که جریان آب بدون مدعی وجود ندارد و همه منابع آب مدعی دارند، شهر‌ها تنها از طریق بیرون کشیدن آب از دست کشاورزان می‌توانند آب به دست آورند. وقتی شهر‌ها آب را از روستا‌ها گرفتند و روستا‌ها بدون آب ماندند و سفره‌های آب‌های زیر زمینی سقوط کردند، آنگاه کشورها چاره‌ای ندارند جز آنکه کمبود تولید غله آبی خود را از طریق واردات جبران کنند. از آنجا که برای تولید هر تن غله هزار تن آب لازم است واردات غله کارآترین روش واردات آب است. بنابراین معامله بر سر آینده غله در واقع معامله بر سر آینده آب است. بازار آب در واقع در بازار جهانی غله تجسم می‌یابد.
خلاصه آنکه بهره برداری بیش از حد خواه در خاورمیانه باشد یا در دشت‌های بزرگ ایالات متحده امریکا می‌تواند به تهی شدن آبخوان‌ها و کم شدن محصول غله بینجامد. تا کنون تهی شدن آبخوان‌ها عمدتاً در کشورهای کوچک خاورمیانه به‌صورت کاهش محصول غله بروز یافته است. اما اکنون کشورهایی که از نظر اندازه و جمعیت متوسط هستند در سطح جهان مانند ایران، مکزیک و پاکستان به این مشکل دچار شده‌اند. ایران مدتی است اثرات کاهش عرضه آب در اثر مصرف بیش از حد را احساس می‌کند. پاکستان نیز به نظر می‌رسد که به اوج استفاده از موجودی آب خود رسیده است بنابراین دیری نخواهد پایید که به اوج غله خود نیز خواهد رسید. در مکزیک مصرف آب ایستا شده و ممکن است بزودی کاهش یابد.
جهان به آرامی و در سکوت به دورانی وارد شده که در آن آب و نه زمین به عنصر اصلی محدود کننده توسعه عرضه غذا تبدیل شده است. فرضیه‌ای قدیمی می‌گفت که هرگاه زمین کافی وجود داشته باشد آب کافی وجود خواهد داشت. متأسفانه اکنون این فرضیه دیگر کاربرد ندارد.


سلامت نیوز: کشاورزی، نخستین متهم تخریب منابع آبی جهان

نوشته های زیر برگرفته از سایت یک قطره آب است.

در مدت کوتاهی که از آغاز کمپین یک قطره آب می گذرد، واکنش های بسیار متفاوتی به آن دیده ایم. «بابا دلتون خوشه»هاشنیده ایم و «بابا دمتون گرم»های بسیار!ـ
تعداد همراهانمان در کمتر از سه ماه از مرز ده هزار نفر گذشت. مردم از پوستر ها و اینفوگرافی ها استقبال بسیار کردند. شعار ها و پیام ها دهان به دهان گشت، در پیغام های تلفنی دست به دست شد و در رسانه های مختلف بازتاب پیدا کرد.ـ
اما در تمام این مدت، در کنار مسئله ی حساس کمبود آب ایران، پاسخ به این سؤال اهمیت اساسی یافت که ما (همه ما مردم این جامعه) چقدر برای چیزی به نام یک کمپین اجتماعی اهمیت قائلیم و به اثرگذاری آن اعتقاد داریم؟ اصلاً  یک کمپین اجتماعی چیست؟ به چه درد می خورد؟ و تا بحال چه گلی به سر آدمیان زده است؟ـ

یک شکل پاسخ به این سؤال بررسی تأثیر مستقیم است. می توانیم در یک جستجوی ساده ببینیم که چطور سالانه میلیارها دلار پول و امکانات در سراسر جهان از همین طریق جمع می شود. یا اگر حوصله ی راه دور رفتن نداریم پوستری که در صفحه ی فیسبوک همین کمپین منتشر و به «بالاغیرتاً» معروف شد مثال خوبی است. این پوستر -بر طبق آمار رسمی سازمان آبفا- اعلام می کرد که با این شیوه ی مصرف، ماهانه بیش از ۴ هزار لیتر آب صرفه جویی می شود. حال می توان با ضرب کردن تعداد بازدید آن در شبکه های مختلف اجتماعی (که به بیش از ۸۰ هزار نفر می رسد) به رقمی بزرگ دست یافت و کلمه ی هزار لیتر را جلوی آن نوشت و گفت اینست تأثیر یک کمپین! یا اینکه محاسبه کنیم اگر شیوه ی صرفه جویی به شکل یک فرهنگ به نسل بعد و نسل های بعد منتقل شود، چه گستره ی وسیعی از عادات نادرست را تغییر می دهد و ...ـ
اما غیر از این شکل تأثیرگذاری مستقیم، اتفاق مهم دیگری نیز در جریان است. و آن اتفاق «حساس شدن به جهان» است.ـ

یکی از «بابا دلتون خوشه»هایی که بارها و بارها شنیدیم این بود که: «آقا! اصلاً هشتاد درصد هدر رفت آب ایران تویِ بخش کشاورزی یه و آبی که تو خونه ها هدر میره هیچ تأثیری تو این خشکسالی نداره. حالا شما چی میگی این وسط؟» این سؤال پیش از آنکه به مسئله ی کمبود آب مرتبط باشد، خبر از یک رخوتِ مزمن اجتماعی می دهد. اینکه در لحظه ی برخورد با هر جریان اصلاحی آیه ی یأس را می خوانیم و تمام! حس و حالی که در گوشه و کنار جامعه مان و در لایه ها و طبقات مختلفش می توان آنرا دید.ـ
صاحبان این حس و حال، به علل مختلف (موجه و غیر موجه) نسبت به کارکرد حرکت های اجتماعی بدبین شده اند و بدون اینکه راه حل جایگزینی در ذهن داشته باشند، صرفاً آن را نفی می کنند. و هرگز توضیح نمی دهند که اگر همه ی این کارها بی اثر است، چه باید کرد؟!  چنین دیدگاهی تمام تلاش های کوچک اما ناب و بی جایگزینِ مدنی در جامعه را یکسره بی اثر می انگارد، بدون آنکه ببیند دیگر جوامع از هزارانِ این تلاش ها افتان و خیزان عبور کرده اند. بی آنکه بداند تا جامعه ای از درون و از آدم هایش متحول نشود هرگز به صورت کلان تغییری نخواهد کرد. بی آنکه بداند هدر رفتن آب از شیر خانه گرچه با میزان هدر رفت آب در کشاورزی قابل قیاس نیست اما از یک جنس است. مقدارش گرچه بسیار متفاوت اما ماهیتش یکی است.ـ
۸۰ درصد که هیچ، اگر ۹۹ درصد آب در بخش کشاورزی هدر رود، این دلیل نمی شود که شیر آب خانه ما باز بماند! اگر ایران سیراب ترین سرزمین جهان شود، این دلیل نمی شود که ایرانیان منابع خود را بی پروا مصرف کند... آیا مردم در کشورهای پر آب دنیا شیر آب را باز می گذارند و مسواک می زنند؟ـ

سهم یک کمپین در جلوگیری از خشکسالی بیش از آنکه پرکردن ذخایر آب کشور باشد، حساس کردن آدم های آن است. چرا که جامعه ای که به مسئله ای چنین روزمره، ملموس و ساده حساس نیست، هرگز از پس کارهای بزرگتر بر نمی آید. دستاورد ما در دوران بحران آب، چیزی بیش از قطرات آب است.ـ دستاوردمان پراکندن آگاهی است. و آشنایی زدایی از واژه ی «مسؤلیت». و تمرین اینکه چطور باید با یکدیگر صحبت کنیم. چطور مشکل مشترکمان را بررسی کنیم و برای آن به دنبال راه حل بگردیم. دستاورد ما ساختن محیطی است که در آن درک کنیم جادویِ ارتباط درست را.ـ
ما به اندازه ی قطرات حیاتیِ آب، به چنین تجربه و درکی محتاجیم. به هرچه حساس تر شدن نسبت به مسؤلیت اجتماعی خویش. به زدودن این انگاره ی کهن که «خانه ی ما از پای بست ویران است.» و به رسیدن به این باور که: به میزانی که خود برای اصلاح خود و پیرامون خود کوشیده ایم می توانیم توقع آبادانی و فردای بهتر داشته باشیم.ـ

یک کمپین می تواند به جامعه ای که در و دیوار آن پر از حرف های خوب است، دوباره، از نو و به شیوه ای خلاق یادآوری کند که ما در مقابل محیطی که در آن زندگی می کنیم، مسؤلیم. و این اندازه ی مسؤلیت ما نیست که اهمیت دارد بلکه مهم خود آنست.ـ
ما در یادگیریِ گفتگوی جمعی راهی طولانی پیش رو داریم. پیش از آنکه در قلب بحران های اجتماعی، احساسات بر ما چیره شود، نیازمند آنیم که در چنین بسترهایی همفکری و گفتگو و تفاهم و مدنیت را تمرین کنیم. و دست از عادت کهنِ «غر زدن انفعالی» برداریم.ـ
آری، ده هزار نفر در برابر هفتاد میلیون نفر عدد کمی است، اما باید بدانیم که پیشرفت های فرهنگی همیشه به تدریج روی می دهد و اتفاقات لحظه ای در گذار زمان رنگ می بازد.ـ

پشتیبانی از یک حرف حساب با یک کلیک، در نگاه اول بی اثر است اما همه چیز از همین مشارکت خلاق آغاز می شود. و اگر این مثل پارسی، از شدت تکرار بی جا، به کلیشه ای نچسب تبدیل شده، باید با تمرکز و نیازی واقعی، دوباره از نو آن را بخوانیم و باور کنیم که: قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.

adropofwater.ir

بنا به پیش‌بینی‌های تغییرات اقلیمی، خاورمیانه آینده‌ای گرم‌تر و خشک‌تر خواهد داشت. ایران در قلب خاورمیانه قرار دارد. نزدیک به ۸۰ درصد مساحت ایران خشک یا نیمه‌خشک است. مشکل کم‌آبی بسیار شدید است. ولی مشکل عظیم دیگری پیش روی محیط زیست ایران است که اغلب نادیده گرفته می‌شود: بیابان‌زایی. از آن جا که علت اصلی این مشکل اقدامات انسانی است، می‌توان آن را برطرف کرد. این عقیده، دست کم، الهام‌بخش افراد متعهدی شده است که (به ویژه در دهه گذشته) مشغول واکنش به آن بوده‌اند. چالش بیابان‌زایی به راستی در کمین ماست. به قول برخی "زلزلهٔ خاموش قرن" است.

در بسیاری از بخش‌های ایران بیابان‌زایی هنگامی رخ می‌دهد که چوپانان می‌گذارند گله‌های بز و گوسفندشان بیش از اندازه چرا کنند. گاهی هم به خاطر استفاده روستاییان از بوته‌ها به عنوان هیزم رخ می‌دهد. بنا به آمار رسمی ایران در سند "ارزشیابی پتانسیل بیابان‌ها"، میزان بیابان‌زایی ایران نسبت به سایر کشورهای خشک و نیمه‌خشک "زیاد" است.

 

 

ولی چاره‌هایی وجود دارد که در حال اجرا شدن است. برای سبز کردن دوباره دشت‌های بیابانی، در اصل باید گیاهان بیشتری کاشته شود. این کار آغازگر برگشت همه چیز می‌شود. برای داشتن فضای سبز بیشتر، باید این منطقه‌ها را بوته‌کاری کرد. ولی برای این که دوباره چرای بیش از اندازه یا کاربری سوختی به وجود نیاید، مشارکت اجتماع در حفظ فضای سبز جدید لازم است. در ایران این فرایند را در عمل دیده‌ام. اجرای آن موفق بوده است و در آسیب‌پذیرترین بخش‌های کشور در حال تکرار است. هم‌اکنون، موفق‌ترین نمونه سبز کردن دوباره بیابان‌های ایران، با حسن تعبیر، "پروژه کربن" (یا به طور رسمی پروژهٔ ترسیب کربن) نامیده می‌شود. درواقع یک اقدام توسعه اجتماعی-زیست‌محیطی است که برنامه توسعه ملل متحد از آن پشتیبانی می‌کند. این پروژه را به این دلیل کربن نامیده‌اند که یکی از اثرات جانبی آن توانایی جذب و ترسیب دی‌اکسید کربن در فضاهای سبز ایجاد شده است.

به هر روی، سازمان ملل متحد از سال ۱۳۶۸ پشتیبان تلاش‌ها برای معکوس نمودن  بیابان‌زایی بوده است. در آن سال، کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان، سازمان جنگل‌ها مراتع و آبخیزداری، و صندوق جهانی توسعهٔ کشاورزی در بیرجند در استان خراسان جنوبی پروژهٔ احیای مراتع و درآمدزایی پناهندگان را آغاز کردند. پروژه شش سال ادامه داشت و با جنگل کاری بیش از ۲۴۰۰۰ هکتار زمین با بیابان‌زایی و نابودی منابع طبیعی مبارزه کرد.

ده سال پیش، برنامه توسعه ملل متحد پروژه ترسیب کربن را در همان استانِ خراسان جنوبی آغاز کرد. تاکنون ۳۰هزارهکتار دیگر از زمین‌های بی‌آب به فضای سبز بدل شده است. جمهوری اسلامی ایران، با درک مزایای بالقوه اجتماعی و اقتصادی سبز کردن بیابان‌ها، به شراکت با برنامه توسعه ملل متحد پرداخت تا در سال‌های ۱۳۹۱و ۱۳۹۲این پروژه در شش استان دیگر (البرز، بوشهر، تهران، سمنان، کرمان و مرکزی) اجرا شود. به تازگی، در ۱۲ شهریور ۱۳۹۳، برنامه توسعه ملل متحد و سازمان جنگل‌ها مراتع و آبخیزداری قراردادی را امضا کردند که پروژه را به ۱۰ استان دیگر نیز گسترش می‌دهد (آذربایجان غربی، اصفهان، ایلام، خراسان رضوی، خراسان شمالی، سیستان و بلوچستان، فارس، قم، گلستان و یزد). برنامه‌های بیشتری نیز وجود دارد. در کل، پس از اجرا، این اقدام‌ها بیش از نیمی از استان‌های ایران (۱۸ استان خشک) را در بر خواهد گرفت.

 فرایند سبز کردن دوباره بسیار ساده است. کار با یک قرارداد کلی میان مسئولان و جامعه محلی آغاز می‌شود. سرمایه اولیه از بودجه پروژه گرفته می‌شود (از دولت و برنامه توسعه   ملل متحد) و با کمک‌های غیر نقدی دولت پشتیبانی می‌شود. اگر درختان و بوته‌ها با یاری جامعه محلی کاشته شود، نشان داده شده است که هزینه درخت‌کاری یک پنجم اجرا توسط پیمانکاران خصوصی خواهد بود. افزون بر این، عنصر بسیار مهم مشارکت و مالکیت اجتماعی نیز برآورده می‌شود. بدین ترتیب، به جای پروژه "آن‌ها"، پروژه "ما" می‌شود.

بوته‌ها در گلخانه رشد  داده می‌شوند. نهال‌ها تا هنگامی که آماده کاشت در فضای باز شوند، در قلمستان می‌مانند. سپس نهال‌های جوان را در گودال‌هایی می‌کارند که مردم محلی کنده‌اند. در سال نخست، آبدهی آن‌ها باید پنج برابر باشد. پس از آن، نهال‌ها به بوته‌زاری یک تا دو متری تبدیل می‌شوند

هنگامی که صدها هزار نهال در مساحتی به بزرگی هزارها هکتار رشد کند، زیست‌کره کوچکی ساخته می‌شود که گیاهان و جانواران دیگر می‌توانند به آن برگردند. زیست‌کره تازه سبز شده از چند راه به ثبات معاش مردم می‌انجامد. نخست این که گیاهانِ این اقلیم کوچک توانایی حفظ رطوبت زمین را افزایش می‌دهند. این توانایی به نوبه خود باعث افزایش گیاهان می‌شود. هنگامی که درختان کوچک دانه‌افشانی می‌کند، تراکم فضای سبز بیشتر می‌شود. کشاورزان می‌توانند دام خود را برای خوردن برگِ بوته‌ها بیاورند و آسیبی به خود گیاه نرسانند. ظرفیت برد یا گنجایش زیست‌بومی زمین در کل افزایش می‌یابد. و مردم می‌توانند محصولات درختان و بوته‌ها (مانند صمغ یا میوه) را به فروشند. پروژه کربن مشکل کاربری سوختی را با اهدای اجاق‌های ساده نفتی به ساکنان منطقه برطرف کرده است و نفت اجاق‌ها را تأمین می‌کند. ولی سود واقعی از دیدگاه پایدارسازی این است که اجتماع‌ها (که روزی با چرای بیش از اندازه و "تاراج" هیزم، سرچشمه مشکل بودند) حس مالکیت عمیقی پیدا می‌کنند و پاسدار زمین می‌شوند. در استان مرکزی دو پروژهٔ احیای محیط زیست در جریان است.

از سال ۱۳۹۲، کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امورپناهندگان، اداره کل امور پناهندگان خارجی و اتباع بیگانه، و سازمان جنگل‌ها مراتع و آبخیزداری طرحی را در "طراز ناهید" با همکاری پناهندگان افغان آغاز کردند که "احیای جامعه-محور منابع طبیعی" نام دارد. در پناهنگاه شهید ناصری، این طرح به نیازهای ویژه پناهندگان افغان رسیدگی می‌کند؛ پناهندگانی که بیش از دو دهه است در این منطقه زندگی می‌کنند. در گذر چندین سال، پناهندگان در پی یافتن سوخت و با چرای بیش از اندازه دام‌های خود باعث نابودی مرتع‌ها شده‌اند. ولی در کمتر از دو سال، این طرح به احیای بیش از ۶۶ هکتار زمین انجامیده است.

 باز هم از سال ۱۳۹۲، یک پروژه "توسعه" سنتی بیابان‌زدایی در محلات آغاز شد تا ۵۰ هزارهکتار زمین را با پشتیبانی پروژه کربنِ برنامه توسعه سازمان ملل بیابان‌زدایی کند. هم اکنون هر دو طرح در زمینه پوشش گیاهی و درآمدزایی برای ساکنان به ثمر نشسته‌اند. در خراسان جنوبی، که میراث پروژه سازمان پناهندگان در یادها مانده است و پروژه ترسیب کربن برنامه توسعه ملل متحد، ۱۰ سال برقرار بوده و پیشرفت آن بسیار سریع است. افزون بر این، سود دیگری در این طرح‌ها پدیدار شده است، که انگیزه بیشتر جوامع محلی و پناهنده‌ها و یافتن روش‌های جایگزین درآمدزایی است. یک فرایند توسعه کامل به راه می‌افتد؛ با تولید کسب وکار، مشارکت و عمق دادن به سرمایه اجتماعی.

 تمام این موفقیت‌ها با اقدام ارادی انسان، به سبز کردن دوباره بیابان و تلاش برای یافتن جبرانی کوچک برای آسیبی است که به دست بشرپدیدار شده است.

به باور من، به راستی معکوس نمودن "زلزلهٔ خاموش" را آغاز کرده‌ایم.

 

نوشته شده به قلم گری لوئیس، هماهنگ‎ کننده‎ سازمان ملل متحد و نماینده‎ مقیم برنامه‎ توسعه‎ ملل متحد درجمهوری اسلامی ایران.

برگرفته از سایت فارسی سازمان ملل متحد

پوستر صرفه جویی

 

دانلود  پوستر قابل چاپ در سایز بزرگ

دریافت
عنوان: پوستر بحران آب ایران خشکسالی
حجم: 426 کیلوبایت
توضیحات: پوستر بحران آب ایران و خشکسالی بی آبی

ایران‌رود

طرح احداث کانال اتصال دریای خزر به خلیج فارس از سالهای دهه ۳۰ شمسی مطرح بوده‌است. دولت شوروی بدلیل وابستگی به مسیر طولانی دریایی که از تنگه‌های بسفر و داردانل و کانال سوئز که تحت کنترل ترکیه و مصر از متحدین آمریکا بود برای تماس دریایی با چین و هند، به ساخت این طرح علاقمند بود.

برخی از کارشناسان ایرانی نیز طرح‌هایی برای ساخت این کانال از مسیرهای مختلف ارائه کرده‌اند. ساخت کانالی بن بست از دریای خزر به کویر لوت (کانال لوت) نیز مطرح شده‌است. هم‌چنین برخی کارشناسان از متصل کردن دریای خزر به دریاچه ارومیه دفاع می‌کنند.

این طرح گرچه تا کنون رسما مطرح نشده‌است، موافقان و مخالفانی دارد. موافقان به درآمدهای سرشار ناشی از انتقال نفت، گاز، محصولات پتروشیمی و سایر کالاها از آسیای میانه به خلیج فارس، تغییر و بهبود آب و هوای ایران بر اثر ریزش‌های ناشی از تبخیر آب کانال و جلوگیری از ادامه روند کویری شدن ایران، کاهش شدید هزینه‌های ناشی از حمل و نقل داخلی کالا، گسترش شیلات در حاشیه کانال و قابل استفاده کردن بخش‌های عظیمی از زمین‌های کویری ایران اشاره می‌کنند.

مخالفین نیز به غیر عملی بودن این طرح با توجه به اختلاف سطح آب دریای خزر نسبت به آب‌های آزاد، احتمال زیر آب رفتن زمین‌های شمال کشور، مشکلات عبور از رشته کوههای البرز، ناتوانی دولت جمهوری اسلامی در اجرای طرح‌هایی به مراتب کوچکتر از این نظیر اتوبان تهران شمال و گسترش راه آهن و... اشاره می‌کنند.

 

 

تاریخچه

اولین طرح توسط مهندس هومان فرزاد در سال ۱۳۴۵ نوشته شده که وی این طرح را به سازمان پژوهش‌های علمی کشور ارائه داد. بر اساس این طرح باید بین دریای خزر و خلیج فارس دریاچه‌هایی ایجاد شود تا این دو دریا به هم متصل بشوند. در این ارتباط سه نقطه پست در ایران شامل چاله جازموریان، دشت لوت و دیگری هم دشت کویر در نظر گرفته شد.

سال‌ها بعد طرح دیگری هم توسط آقای مسعود قمی به آقای مهندس موسوی نخست وزیر وقت ارائه شد. ساخت این کانال در دوران دولت هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی نیز بررسی شد. مرکز پژوهش‌های مجلس نیز ساخت این کانال را بررسی کرده‌است.[۱][۲] هم اکنون دکتر بدیع بدیع الزمانی در آمریکا به همراه برخی کارشناسان ایرانی دیگر پیگیر ساخت این طرح هستند و پروژه‌ای با نام «ایرانرود» (Iranrood) نیز آماده کرده‌اند.


مشخصات

بر پایه بررسی‌های جغرافیائی و زمین‌شناسی شروع مسیر از خلیج کوچک واقع در باختر خلیج چابهار به سوی شمال آغاز و پس از گذشتن از کنار شهر بم، کویر لوت را گذرانده، از کنار کویر نمک و شهر طبس به سوی شمال عبور نموده در حوالی ۱۳۰ کیلومتری خاور شاهرود به سوی شمال باختری متمایل شده و پس از گذشتن از کنار گرگان به بندر ترکمن در دریای خزر می‌رسد.

طول آبراه بین ۱۴۶۵ کیلومتر تا ۱۶۰۰ کیلومتر برآورده شده‌است. در طول مسیر باید کانالی به ژرفای ۵۰۰ متر حفر شود و از آنجائی که سطح دریای خزر نزدیک به ۲۹ متر از سطح دریای آزاد پائینتر است، در بخش کوچکی از مسیر در شمال ایران از الگوی کانال پاناما استفاده شده و تالاب‌هایی ساخته خواهد شد تا از سرازیر شدن آب دریای آزاد به دریای مازندران جلوگیری به عمل آید. در همین ناحیه می‌توان با نصب توربین، برق سراسر آبراه را تأمین نمود. پهنای آبراه در پائین ۲۵۰ متر و در سطح زمین ۱۰۰۰ متر پیشبینی می‌شود تا بتواند رفت و آمد دو سویه کشتی‌های بزرگ از جمله نفتکش‌ها را امکانپذیر سازد.
عملیات اجرایی

عملیات اجرایی طرح شیرین‌سازی و انتقال آب از دریای خزر به حوزه فلات مرکزی ایران، بامداد روز دوشنبه، ۲۸ فروردین ۱۳۹۱، با حضور محمود احمدی‌نژاد، رییس‌جمهوری اسلامی ایران، در منطقه گوهرباران ساری آغاز شد. هزینه اجرای این طرح، دو هزار میلیارد تومان و پیمانکار اصلی آن قرارگاه خاتم‌الانبیای سپاه پاسداران است. این طرح قرار است سالانه ۵۰۰ میلیون متر مکعب آب را پس از شیرین‌سازی در کنار دریا از طریق لوله‌های آبرسانی به مناطق مرکزی ایران از جمله استان‌های سمنان، قم و اصفهان برساند. بخش اول طرح انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی و سمنان که استان زادگاه محمود احمدی‌نژاد است، ۲۴ ماه زمان می‌برد.
ایران رود، طرحی از زمان هخامنشیان

بنا به گفته هرودوت: «بیشتر آسیا را داریوش بزرگ اکتشاف کرده بود. در آنجا رودخانه‌ای است به نام سند که در آن نهنگ (تمساح) فراوان وجود دارد و تنها یک رودخانه در روی زمین (رود نیل) بیش از آن نهنگ دارد. داریوش که می‌خواست بداند سند از کجا سرچشمه می‌گیرد و در کجا به دریا می‌ریزد، کشتی‌هایی را به سرپرستی اسکیلاکس دریانورد هخامنشی و مردان دیگری را که به راستگویی آنان اعتماد داشت، در پی این کار فرستاد. پس از این اکتشاف دریایی داریوش بزرگ، هندیان را تحت فرمان خود درآورد و آن دریا را در قلمرو ایران قرار داد. به این ترتیب معلوم شد که آسیا به جز بخشهایی که در طرف برآمدن خورشید است، از جهات دیگر به آفریقا (Libya) شباهت دارد». از این قرار، اسکیلاکس دریانورد هخامنشی، در زمان پادشاهی داریوش نخست (پادشاه ایران از ۵۲۱ تا ۴۸۵پ‌م) معروفیت و شهرت یافته‌است. در سال ۳۴۸ تا ۳۶۰ پ‌م، کتاب مسافرت دور دریایی اسکیلاکس (Periplus of Scylax) نوشته شده که در آن شرح گشت‌های دریایی اسکیلاکس دریانورد، از جمله این مسافرت به تفضیل آورده شده‌است، اما، نکته بسیار جالب در این کتاب، ادامه مسافرت اسکیلاکس دریانورد است. او از خلیج پارس به راه می‌افتد، و دریای هند را طی می‌کند، به سوی سرچشمه رودخانه سند رفته، از آنجا سرچشمه رودخانه جیحون (Oxus) را می‌یابد، از رودخانه جیحون به سمت دریای مازندران ره می‌سپارد. رودخانه جیحون تا سال ۱۵۵۰ میلادی (۹۲۹ خورشیدی) به دریای مازندران می‌ریخته و دو دریاچه وخش (آرال) و مازنداران به یکدیگر مربوط بوده‌اند. امروزه محل پیوند این دو دریاچه، گودالی به نام (آقچه‌بایا) با ژرفنای ۸۲- متر، پایین‌تر از سطح دریا قرار گرفته‌است. ارسطو در نوشته‌های خود به این کتاب و این سفردریایی و این آب‌راهه اشاره نموده، خواندن آن را جزو وظایف شاگرد خود، اسکندر مقدونی، قرار داد. پولوبیوس (۱ پ‌م) و استرابون (۱ پ‌م) هم شرح این سفر دریایی و این آب‌راهه را در نوشته‌های خود آورده‌اند. مطالب این کتاب از جمله سفر دریایی از خلیج پارس به دریای مازندران، توسط دانشمندان معاصر، افسانه آمیز تلقی شد، تا اینکه، در سال ۱۹۵۷ میلادی (۱۳۳۶ خورشیدی) دانشمندان شوروی سابق بقایای حفاری یک ترعه، مربوط به زمان هخامنشیان، در سرچشمه‌های ایندو رود را پیدا کردند. این کشف باعت توجه دوباره دانشمندان به داستان این کتاب بود. با توجه به حفر کانال سوئز میان دریای سرخ و رودخانه نیل در مصر، در زمان داریوش بزرگ، و حفر کانال آتوس در زمان خشایارشا، در یونان، می‌توان انگاشت که اندیشمندان و فرزانگان ایرانی به ضرورت ایجاد یک راه آبی که دریاهای شمال و جنوب ایران را به یکدیگر پیوند بزند، پی برده بودند. ایرانیان ۲۵ قرن پیش دریای مازندران و خلیج پارس را به یکدیگر پیوند زده بودند.

برگرفته از ویکی پدیا

 

 

 

پروژه آبراه سراسری ایران(ایرانرود)

طرح تهیه و تنظیم از :
دکتر بدیع بدیع الزمانی

با همکاری گروهی از استادان و متخصصین ایرانی

 شهریور 1379

سپتامبر 2000  

کلیه حقوق محفوظ
 
فهرست مطالب

خلاصه طرح

سابقه تاریخی انجام طرحهای عظیم

  دیوار چین

  کانال سوئز

. کانال پاناما

 امتیازات طرح ایرانرود

        1  فراهم  آوردن نزدیک به 2 میلیون شغل در ایران

        2  تولید و دستیابی به آب آشامیدنی، فراهم آوردن راههای آبرسانی و مبارزه با خشکسالی

        3  چندین برابر ساختن نیرو و ارزش ژئوپلیتیکی ایران در گیتی و کاهش نفوذ بیگانه در منطقه

        4  بهبود بخشیدن محیط زیست و وضع آب و هوا در بخش خشک و کویری خاور ایران

        5  ایجاد آبادانی در محرومترین نقاط خاوری ایران

        6  پدید آوردن امنیت و کمک به مبارزه علیه قاچاق مواد مخدر در خاور ایران

        7  ایجاد درآمد ابدی برای ایران

        8  خنثی یا کم اهمیت نمودن طرح انتقال نفت و گاز از زیر دریای خزر که علیه منافع ملی ایران میباشد

        9  پدید آوردن همکاری و همبستگی بیسابقه میان ایرانیان برون مرزی و درون مرزی

       10  بازگرداندن سرمایه و اندیشه و مغز به کشور

       11  پدید آوردن بندر آزاد در میانه ایران و شکوفایی بازرگانی

       12   گسترش چشمگیر دریانوردی و صنعت کشتی سازی

       13  ایجاد دو دریاچه و پرورش ماهی و سایر جانداران دریایی
هزینه طرح و راههای تامین بودجه
انجام ساختمان پروژه
گزیده گفتار


خلاصه طرح

برای از میان بردن مشکلات عظیم اقتصادی باید به چاره جویی های خارق العاده دست یازید تا بتوان از انفجارجلوگیری نمود .طرح عظیم ساختن آبراه سراسری ایران ، ایرانرود، بر این اصل استوار است.پروژه ایرانرود که پس از مطالعه فراوان و بررسی های همه جانبه ارائه میگردد، برنامه ای است بنیادین که پس از رایزنی و همکاری با گروهی از استادان و متخصصین ایرانی و غیر ایرانی در رشته های اقتصاد ،

زمین شناسی ،آب شناسی، مهندسی راه و ساختمان، نفت، معادن، جامعه شناسی، محیط زیست، کامپیوتر، ارتباطات و امور مالی و حقوق بین الملل برروی کاغذ آورده میشود تا به خاست خداوند و همت ایرانیان

برون مرزی و درون مرزی به تحقق بپیوندد. نکته قابل توجه اینستکه طرح مزبور یک برنامه آبرسانی ساده نبوده، بلکه یک پروژه آبادانی بسیار گسترده و فراگیر میباشد.

طرح ایرانرود این قابلیت را دارد که نزدیک به دو میلیون نفر را به اشتغال وا دارد، موجب فراهم آوردن آب شیرین در مناطق خشک خاوری ایران گشته، مبارزه با خشکسالی را بنیان نهاده، نیرو و ارزش ژئوپلیتیکی ایران را در گیتی چندین برابر ساخته، آبادانی گسترده به وجود آورده، برای همیشه چهره ارتباطات و حمل و نقل در ایران را دگرگون ساخته و موجب جلب سرمایه و ممر درآمد بی وقفه برای کشور بشود و تا زمانی که ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند مورد بهره وری نسلهای آینده ایران قرار گیرد. پس از اجرای این طرح و در مراحل بعدی ، در صورت نیاز میتوان با کشیدن آبراههای باریکتر و ارتباط آنها با شهرهای کرمان ، یزد ، کاشان و قم یک شبکه بزرگ در قلب کشور بوجود آورده و نسلهای آینده را از نتایج بیسابقه آن بهره مند  نمود.

اگر داریوش کبیر در 2500 سال پیش توانایی ساختن آبراه سوئز را داشت ، اگر چینی ها در 2700 سال پیش توانستند دیوار عظیم چین را بسازند ، و سرانجام اگر آمریکاییها قادر به ساختن کانال پاناما در 90 سال پیش بودند ، بدون تردید ملت بزرگ ایران امروزه توانایی ساختن آبراه سراسری ایران را خواهد داشت.

مسیر ایرانرود بر پایه بررسی های جغرافیایی و زمین شناسی دو مسیر برای آبراه پیشنهاد میشود:

شروع مسیر از خلیج کوچک واقع در باختر خلیج چاه بهار بسوی شمال آغاز و پس از گذشتن از کنار شهر بم ، کویر لوت را گذرانده ، از کنار کویر نمک و شهر طبس بسوی شمال عبور نموده در حوالی یکصد و سی (130) کیلومتری خاور شاهرود بسوی شمال باختری متمایل شده و پس از گذشتن از کنار گرگان به بندر ترکمن در دریای خزر میرسد.

مسیر دوم از ناحیه میان چاه بهار و بندر جاسک آغاز و پس از گذر از کنار شهر بم همچون مسیر شماره یک تا طبس رفته و آنگاه بسوی شمال باختری رفته به فاصله پنجاه(50) کیلومتری جنوب باختری از شهر سمنان گذشته و در فاصله یکصد (100) کیلومتری خاور تهران از میان رشته کوه البرز به شهر ساری رسیده وبا گردش بسوی خاور به بندر ترکمن خاتمه می یابد .

در ازای آبراه بین 1465 کیلومتر (910 مایل) و 1600 کیلومتر (1000 مایل) بر آورده شده.

ارتفاع زمین در طول مسیر نسبت به سطح دریا بر اساس اطلاعات بدست آمده از ماهواره و نقشه های ویژه

بطور تقریب بشرح زیر است:

صفر تا 250 متر          65  کیلومتر ،

250 تا 500 متر         330  کیلومتر ،

 500 تا 1000 متر       920 کیلومتر،

1000 تا 2000 متر      150 کیلومتر،

بدین ترتیب در بیشتر مسیر باید کانالی به ژرفای 500 متر کنده شود و از آنجاییکه سطح دریای خزر نزدیک به 29 متر از سطح دریای آزاد پایین تر است ، در بخش کوچکی از مسیر در شمال ایران از الگوی کانال پاناما استفاده شده و تالبچه هایی ساخته خواهد شد تا از سرازیر شدن آب دریای آزاد به دریای مازندران جلوگیری بعمل آید . در همین ناحیه میتوان با نصب توربین ، برق سراسر آبراه را تامین نمود.

پهنای آبراه در پایین 250 متر و در سطح زمین 1000 متر پیش بینی میشود تا بتواند در آینده دور نیز رفت و آمد دو سویه کشتیهای بزرگ از جمله نفتکش ها را امکان پذیر سازد.

در مسیر میان بم و طبس ایجاد یک بندر مدرن و آزاد تجاری پیش بینی گردیده است تا دل کویر را بصورت یک قطب بازرگانی در آورده و شکوفایی اقتصادی را به کرمان ، یزد ، طبس و از آنجا به سراسر کشور به ارمغان آورد

 سابقه انجام پروژه های عظیم در جهان

دیوار چین.ساختمان این بنای بی همتا که برای جلوگیری از جمله دشمن از 2700 سال پیش آغاز گردید در ابتدا بیش از 5000 کیلومتر درازا داشت و پس از بازسازی در 1368 میلادی به 6000 کیلومتر رسید.

 کانال سوئز. یک شهروند فرانسوی بنام فردیناند دو لسپس Ferdinand de Lesseps در سال 1859 ساختمان آبراه سوئز به شکل امروزی را آغاز نمود .درازای این کانال که دریای سرخ را به دریای مدیترانه وصل میکند 163 کیلومتر (101 مایل) میباشد و کشتیهای بزرگ به طول 500 متر و ارز 70 متر میتوانند از آن عبور کنند . با اینکه رفت و آمد کشتیها بعلت عرض کم آبراه بصورت یکطرفه میباشد ، ظرفیت سالانه آن به 25000 کشتی بالغ میشود که 444 میلیون تن کالا حمل می کنند. انجام کار ساختمان این آبراه برای بیش از یک و نیم میلیون مصری کار فراهم آورده بود.

کانال پاناما. اسپانیایی ها اندیشه ساختن آبراه پاناما را از پانصد سال پیش داشتند . دولسپس فرانسوی پس از ساختن کانال سوئز ، دست بکار ساختن این کانال در سال 1882 شد. آمریکاییها در سال 1904 این پروژه رها شده را بدست گرفته و موفق گردیدند در سال 1914 از آن بهره برداری نمایند. درازای این آبراه 82 کیلومتر(51 مایل) و عرض آن در ژرفترین نقطه 91 متر (300 فوت) و در عریض طرین نقطه ارتفاع به 549 متر (1800 فوت) میرسد . در هر سوی کانال 3 دریچه و تالاب ساخته شده که کشتی را روی هم رفته نزدیک 25 متر (85 فوت) بالا یا پایین می برند.هم اکنون 14000 نفر به کار اداره این آبراه اشتغال دارند.

از آنجاییکه کانال پاناما ظرفیت کشتیهای با حداکثر 65000 تن کالا را دارد در حالیکه کشتیهای بزرگ باربری نوین میتوانند تا 300000 تن کالا را حمل نمایند ، مدتی است که سخن از ساختن آبراه تازه ای در همان منطقه یا در نیکاراگوا و یا مکزیک میشود.

نکته قابل تعمق اینستکه اندیشه اینگونه برنامه های بزرگ در هر دوران چندین و چندبار مورد بحث و گفتگو قرار گرفته  و از سوی بسیاری از بدگمانان و حتی متخصصین مورد حمله و حتی استهزا قرار گرفته و غیر قابل انجام و رویایی نامیده شده بود ولی با بهره گیری از نیروی اندیشه انسانی و پشتکار این پروژه ها جامه عمل پوشیده و برای همیشه چهره زمین را دگرگون ساخته اند.

امتیازات طرح ایرانرود

فراهم آوردن اشتغال

هدف کوتاه مدت از اجرای پروژه ایجاد کار در سطح بسیار گسترده میباشد ، بنابراین روش انجام طرح همچون برنامه های آبادانی کشور چین و بر پایه بهکار گرفتن هر چه بیشتر نیروی انسانی خواهد بود.

با نگرش به اینکه کندن کانال سوئز در سده نوزدهم بیش از یک و نیم میلیون مصری را برای یک مسیر 163 کیلومتری مشغول به کار کرده بود ، انجام برنامه ای به بزرگی ده برابر طرح مزبور به آسانی خواهد توانست برای بیش از یک و نیم میلیون ایرانی کار پدید آورد.افزون بر این ایجاد خط آهن موقتی با واگنهای باری برای انتقال خاک ، ساختن و راه اندازی نقاله های خاک از لایه های پایین به سطح زمین ، و عملیات حمل خاکهای کنده شده به نواحی از پیش مشخص شده دور از لبه مسیر بمنظور جلوگیری از ریزش آنها بدرون گودال خود موجب اشتغال دهها هزار نفر دیگر خواهد گردید . همچنین موارد زیر خود پدید آورنده کار برای صدها هزار نفر دیگر خواهد گردید ، بویژه اگر برای تسریع در انجام پروژه ، کارها در دو نوبت (شیفت) در هر روز پیش برده شود :

         . ایجاد و برقراری ارتباطات ماهوارهای اینترنت ، بیسیم و تلفنی در تمام مسیر ،

        . نگهبانی و انتظامات ،

        . ایجاد اردوگاهها و شهرکهای موقت برای کارکنان در طول مسیر راه با تسهیلاتی چون آشپزخانه ،       درمانگاه ، بیمارستان صحرایی ، باشگاه تفریحات و غیره ،

        . ایجاد کارگاههای تعمیر ماشین آلات ،

        . کشیدن خط نیرو در طول مسیر و ساختن ایستگاههای مولد برق ،

        . ساختن ایسگاههای زمین شناسی و معدن شناسی و مشخص نمودن نواحی گوناگون برای انتقال و خاک و سنگ حاوی مواد کانی همچون آهن و مس و اورانیوم و غیره برای بهره برداری و فروش و صدور این مواد با توجه به عمق و وسعت حفاری مسیر ،

        . بکار گرفتن متخصصین باستانشناسی برای ساختن سدهای خاکی و کاشت درختان و گیاهان ویژه برای جلوگیری از حرکت شنهای روان ،

        . ساختن بندرگاههای تعمیراتی و شهرکهای کوچک در مسیر آبراه ،

        . ایجاد دو دریاچه در دو سوی آبراه با هدایت آب تالابچه های بالابرنده کشتی ها و پرورش آبزیهای جنوب وشمال بگونه جداگانه در آنها

        . تاسیس کارخانه کشتی سازی ،

        . ساختن یک پایگاه دریایی در میانه مسیر ،

         . ایجاد گارد نگهبان آبراه مجهز به قایقها و ناوچه های تندرو و هلیکوپتر برای کنترل آمد و شد ، رسانیدن کمک و همچنین عملکرد همچون خط دوم جبهه در برابر عملیات قاچاق در مرزهای خاوری

        . تاسیس یک ناوگان لایروبی ،

        . بنیان نهادن ایستگاههای شیلات و تهسیلات پرورش ماهی و میگو برای مصرف داخلی و صدور ،

        . ساختن کارخانه های دو گانهcogeneration)) تولید برق و نمک زدایی با استفاده از منابع فراوان گاز  شمال و جنوب ،

        . تاسیس کارخانه های نمک زدایی و تولید آب آشامیدنی با استفاده از انرژی خورشیدی فراوان در ناحیه

        . ایجاد باشگاه های قایقرانی ، اسکی روی آب و تفریحات سالم بوسیله بخش خصوصی ،

        . تاسیس سازمان پژوهشهای دریایی برای بررسی و تحقیق پیرامون زندگی جانوران آبزی ، تطابق آنها با محیط جدید و ردیابی مهاجرت آنان ،

        . ایجاد پارک زیر دریایی بوسیله بخش خصوصی برای جلب توریست و آشنا ساختن مردم نواحی خشک ایران با جانوران آبزی ،

        . ساختن پلهای گوناگون در مسیر آبراه ،

        . بنیان نهادن فرودگاه بزرگ در کنار بندر آزاد پیش بینی شده در میان راه و همچنین ساختن راه و همچنین ساختن راه آهن و بزرگراه برای ارتباط بندر مزبور با دیگر شهرهای ایران

2 . تولید و دستیابی به آب آشامیدنی، فراهم آوردن راههای آبرسانی و مبارزه با خشکسالی

بر اساس نظر کارشناسان عامل اصلی جنگهای آینده بویژه در مناطق خشک چون خاورمیانه کمبود آب خواهد بود. بگفته یک صاحب نظر : چنانچه بخواهیم که صلح و آبادانی و خوشبختی در کشورهای خاورمیانه ببینیم باید در درهه آینده به تولید 500 تا 600 میلیون متر مکعب آب از طریق نمک زدایی بپردازیم ... و هزینه این کار از خرج یک جنگ کوچک کمتر خواهد بود. بسیاری تنها راه  و امید واقعی برای فراهم آوردن آب آشامیدنب برای مردم منطقه را روش نمک زدایی می دانند. عربستان سعودی که بخوبی به این واقعیت پی برده است اکنون به تنهایی نزدیک به 30% کل ظرفیت نمک زدایی جهان را در اختیار داشته و همچنان بر کارخانه های خود می افزاید. امارات متحده عربی نیز بر آنست که ظرفیت خود را به دو برابر افزایش دهد. کویت و قطر تقریباٌ تمامی آب مورد نیاز خود را از این راه بدست می آورند.

در این میان خشکسالی کم سابقه ایران که زندگی 37 میلیون نفر را به خطر انداخته، موجب نابودی 8/2 میلیون تن گندم گشته، 5/3 میلیارد دلار خسارت وارد آورده، موجب هلاکت 800000 حیوان اهلی شده و حتی موجب خشک شدن زاینده رود و دریاچه بختگان به مساحت 50000 هکتار شده است، هشدار بزرگی است برای ایران تا هر چه زودتر به چاره اندیشی دراز مدت برای مبارزه با بلای مزمن بی آبی پرداخته و برای همیشه آنرا ریشه کن سازد. پروژه آبراه سراسری ایران از سه راه در این مورد می تواند کارساز باشد:

آبرسانی. بوسیله تانکرهای بزرگ و بارج از منطقه پر آب سراسر شمال از راه دریای خزر و ایرانرود بمناطق خشک.

نمکزدایی. ایجاد ایرانرود که آب دریای آزاد را باندازه بسیار زیاد از جنوب تا شمال در دسترس قرار میدهد، تاسیس کارخانهجات نمک زدایی را در دل مناطق خشک میسر میسازد. از سوی دیگر وجود منابع گاز در شمال خاوری وجنوب ایران براحتی سوخت ارزان را برای این کارخانجات تامبن می سازد. تاسیس کارخانجات دوگانه برق و نمک زدایی هزینه تبدیل آب شور دریا به آب آشامیدنی را کاهش  بسیار میدهد زیرا که میتوان همان بخاری را که برای بکار انداختن توربینهای مولذ برق مورد استفاده قرار میگیرد بدرون دستگاههای نمک زدایی هدایت کرده و از آن برای جوشاندن و تقطیر آب شور به روش MSF استفاده کرد.

دستیابی به آبهای زیر زمینی. حفاری عمیق در طول مسیر 1600 کیلومتری ایرانرود امکان دستیابی به سفره های آب زیر زمینی را بسیار زیاد میکند. در این صورت علاوه بر دستیابی به آب وجود خودآبراه کار آبرسانی به مناطق خشک را امکانپذیر میسازد.

3. افزایش  نیرو و ارزش ژئوپلیتیکی ایران در گیتی و کاهش نفوذ بیگانه در منطقه

ارتباط دریای خزر با دریای عمان از راه ایرانرود آرزوی کشورهای ترکمنستان، قزاقستان و آذربایجان مبنی بر دستیابی به دریای آزاد را تحت کنترل ایران برآورده خواهد ساخت. در اینکشورها هر روزه منابع گاز و نفت جدیدی کشف میشود ولی هزینه های نجومی رساندن فرآوردههای این منابع به دنیای آزاد آنرا از نظر اقتصادی نامطلوب میسازد. حتی کشور روسیه بدلیل بعد مسافت برخی بنادر خود و اینکه یخبندان سخت زمستان موجب تعطیل پاره ای از آنها میگردد همواره درآرزوی دست یافتن به آبهای گرم خلیج فارس بوده است.

امضاء پیمانهای دو یا چندجانبه به رهبری ایران میتوانند آبراه مزبور را بصورت یک شاهراه حیاتی در آورده، نفوذ و اهمیت ژئوپولیتیکی ایران را چندین برابر ساخته و منبع در آمد بزرگی برای کشور پدید آورد. در این زمینه حتی کشور افغانستان نیز میتواند بدلیل نزدیکی مرز باختری خود با ایرانرود بدنیای آزاد راه یابد. اتکاء روز افزون اینکشورها به آبراه ایران برای صادرات و واردات کالاهای نفتی و غیر نفتی خود نفوذ سیاسی و اهمیت ایران را در منطقه هر چه بیشتر خواهد کرد. اثرات مثبت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این امر موجب ثبات بیشتر در منطقه گردیده و نتایج آن در صحنه جهانی پدیدار گشته و بر اهمیت ایران بعنوان یک نیروی استوار ضامن ثبات و صاحب نفوذ خواهد افزود. از این نفوذ و ثبات بیشتر در منطقه میتوان بهره گیری کرده و نفوذ بیگانه را کاهش داد.

4. بهبود بخشیدن محیط زیست و وضع آب و هوا در بخش خشک ایران

بررسی های نخستین نشان میدهد که ایجاد آبراه عظیم ایرانرود احتمالاً از خشکی هوا در مسیر کاسته، به تشکیل ابر کمک کرده و موجب ریزش بارانهای محلی خواهد گشت. همچنین ایجاد سدهای خاکی بلند و کاشت درختان و گیاهان ویژه برای جلوگیری از حرکت شنهای روان چهره کویر را دگرگون ساخته و موجب تغییر آب و هوا خواهد گردید.

افزون بر این، وجود آب و احداث پارکهای گوناگون در مسیر پروژه مهاجرت برخی از انواع پرندگان و جانوران را بدنبال خواهد داشت که اثرات مثبت آن بر محیط مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت.

از سوی دیگر حفاری ژرف احتمالاً موجب دستیابی به سفره های آب شیرین زیر زمینی خواهد شد که در آن صورت می توان هزاران هکتار زمین را آبیاری نموده و با ایجاد کشاورزی از یکسو محیط را بهبود بخشیده و از سوی دیگر هزاران تن دیگر را بکار گماشت.

همچنین احداث کارخانه های نمک زدایی و شیرین کردن آب در کناره شهرهای بم و طبس و بندر آزاد نو بنیادی که در نظر گرفته شده میتوان این مناطق خشک را از بی آبی نجات بخشد. سوخت این کارخانجات میتواند از منابع گاز طبیعی ایران تامین گردد تا اجرای کار تهیه آب شیرین را از نظر اقتصادی مقرون به صرفه سازد

 5. ایجاد آبادانی در محرومترین نقاط خاوری ایران

پروژه ایرانرود نقطه پایانی بر محرومیتهای چندصدساله بخش خاوری ایران بود. آوردن آب به کویر آغاز پا گرفتن کشاورزی و آبادانی بوده و ساختن بندر آزادبازرگانی، فرودگاه، راههای ارتباطی، کشیدن خط نیرو، به ارمغان آوردن ماهی و ماهیگیری، کشتس سازی، شهر سازی، بهره برداری از کانها و برقراری ارتباط با دنیای بیرون از کویر آبادانی و رفاه و پیشرفت را به همراه داشته و به مثابه گشودن در بهشت بروی این هم میهنمان رنجدیده خواهد بود.

6. پدید آوردن امنیت و کمک به مبارزه با قاچاق مواد مخدر

استقرار نیروی انتظامی در سراسر آبراه، ایجاد گارد دریایی و حظور دائمی این نیروها امنیت را به سطح بالایی رسانده و کمک بزرگی در راه مبارزه با قاچاق مواد مخدر خواهد بود. این امر مورد ستایش کشورهای اروپایی غربی که شدیداً نگران حمل این مواد از پاکستان و افغانستان به کشورهای خود هستند قرار گرفته و همچنین با قدرشناسی سازمان ملل متحد روبرو خواهد شد. بدین ترتیب میتوان از آنان انتظار همکاری در فراهم آوردن بودجه برای ساختن این آبراه را داشت. همچنین پرورش آبزیهای دریای خزر، از جمله خاویار، در یک دریاچه ایجاد شده از آب تالابچه های بالابرنده های کشتی ها در یک سوی آبراه و آبزیهای خلیج فارس در سوی دیگر و ارائه آنها با بازارهای داخلی و بین المللی، درآمد سرشار پایداری برای ایران بدست خواهد داد.

7. ایجاد در آمد ابدی برای ایران

افزون بر پدید آوردن شکوفایی اقتصادی، ایرانرود یک منبع در آمد همیشگی برای ایران بوجود خواهد آورد. هر بار که کشتیهای حامل نفت و گاز و سایر کالاهای ترکمنستان و قزاقستان و آذربایجان،  روسیه و افغانستان و یا هر کشتی دیگر از این آبراه گذر میکند مبلغی قابل مقایسه با کانال سوئز بعنوان حق ترانزیت یا آمد و شد به دلار به ایران خواهد پرداخت و این منبع سرشار را پایانی نخواهد بود.

 8. خنثی یا کم اهمیت ساختن طرح انتقال نفت و گاز از زیر دریای خزر

دولت واشینگتن بدلیل سیاسی در چند سال گذشته کوشیده است با اعمال نفوذ و فشار طرحی را به مرحله اجرا در آورد که بر اساس آن نفت و گاز کشورهای ترکمنستان و قزاقستان را از راه زیر آب در دریای خزر و سپس آذربایجان و ترکیه به بازار آزاد برساند. این برنامه غیر منطقی که به روشنی مخالف منابع ملی ایران است همواره مورد مخالفت ایران و ایرانیان بوده است. دولتمردان کشورهای منطقه نیز برای حفظ دیپلماسی در ظاهر با این پروژه بسیار گرانقیمت موافقت نموده ولی در عمل از پیشبرد آن سر باز زده اند. از سوی دیگر کارشناسان و متخصصین ایرانی دریای خزر اعلام نموده اند که انجام چنین طرحی به محیط زیست در دریای مزبور آسیب بسیار خواهد رساند.

اجرای پروژه آبراه سراسری ایران طرح یاد شده را بکلی خنثی ساخته و یا دست کم از اهمیت آن بشدت خواهد کاست زیرا که کشورهای کرانه دریای خزر دیگر نیازی به سرمایه گذاری گزاف برای ایجاد خط لوله و صرف هزینه های دائمی نگهداری آن نداشته و میتوانند فرآورده های خود را بوسیله کشتیهای نفتکش و با هزینه بسیار کمتر به بازار آزاد برسانند.

9. پدید آوردن همکاری و همبستگی بیسابقه میان ایرانیان برون مرزی و درون مرزی

 این حقیقت که بیش از 93 درصد کسانیکه از برنامه ایران رود آگاهی یافته اند با شور و هیجان بی اندازه از آن استقبال کرده و آمادگی خود را برای پژوهش و همکاری در به انجام رساندن آن اعلام داشته اند موید این واقعیت است که با یک برنامه ریزی خردمندانه میتوان احساسات میهن پرستانه و آرزوی سرافرازی و پیشرفتت و آبادانی ایران را در ایرانیان برونمرزی و درون کشور بر انگیخت و از نیروی لایزال حاصله از آن برای انجام پروژه بهره گرفت.

در دو دهه گذشته صدها هزار ایرانی در خارج از کشور به دانش و تخصصهای علمی و صنعتی مدرن دست یافته اند. بسیاری از این افراد، که گاه فقط خاطره دوری از ایران داشته ولی عشق به زادگاه در دلشان

شعله ور است، حاضرند در چهار چوب یک برنامه مطالعه شده و با مدیریت درست به خدمت میهن خود بشتابند. از سوی دیگر چنانچه مردم ایران اطمینان حاصل کنند که این یک پروژه واقعی و مردمی بوده و با مدیریت مدرن توسط کارشناسان ایرانی مقیم خارج و با همکاری متخصصان مشهور جهانی به اجرا در خواهد آمد، و هنگامیکه از امتیازات و منافع آن اطلاع یافته و آگاهی یابند که طرحی است ملی که بدور از گرایشهای گوناگون سیاسی و عقیدتی و فقط با در نظر گرفتن منافع ملی حال و آینده ایران به مرحله عمل در آمده و علاوه بر ایجاد شکهفایی اقتصادی و مبارزه با بیکاری افتخار و سربلندی را در این جهان برای ایران باز خواهد گرداند، بدون تردید با آغوش باز آن را مورد اقبال قرار داده و با جان و دل در راه به انجام رسانیدن آن خواهند کوشید.

افزون بر این، نتایج بدست آمده از این همکاری از یکسو متخصصین ایرانی برون مرزی را تشویق به طرح و سرمایه گذاری و اجرای پروژه های آبادانی دیگر خواهد ساخت و از سوی دیگر موجب میگردد که مردم ایران نیرو و توانایی خود را باور کرده، به آینده خود امیدوار گشته و برای آتیه خود، فرزندان و کشورشان آستینها را بالا زده و خالصانه بکوشند.

10. بازگرداندن سرمایه و اندیشه و مغز به کشور

علاوه بر کارشناسان و استادان و متخصصین ایرانی برون مرزی که با شوق بسیار برای پژوهش و اجرای طرح ایرانرود اعلام آمادگی نموده اند، تنی چند از سرمایه داران جوان ایرانی که از برکت وجود آزادی و هوش و استعداد و به کار گرفتن نبوغ خود در زمینه کامپیوتر و اینترنت در غرب به ثروت فراوان رسیده اند نیز آمادگی مشروط خود برای فراهم آوردن تا یک میلیارد دلار هزینه پروژه را اعلام نموده اند.

چنانچه این طرح مورد پذیرش زعمای تمامی ارکان قدرت کشور رسیده و ضمانتهای کافی و کتبی و رسمی و علنی در مورد امنیت جانی و مالی، عدم دخالت نهادهای گوناگون در کار پروژه، عدم اشکال تراشی از سوی مقامات و عوامل ادارات و نهادها و ارکان قدرت و خود مختاری کامل در چهارچوب مدیریت اجرایی داده شود، سیل سرمایه و اندیشه و مغز به کشور سرازیر خواهد شد تا موفقیت طرح را تضمین نماید.آنگاه است که دامنه این سیل نعمت به دیگر نقاط کشور کشیده شده و برنامه های آبادانی مشابه ارائه و اجرا خواهد گردید.

11. پدید آوردن بندر آزاد درمیانه ایران و شکوفایی بازرگانی

در کناره ایرانرود، در محلی میان شهرهای بم و طبس و در دل کشور طرح بنیان یک بندر آزاد بمعنای واقعی کلمه پیش بینی شده است تا با نیروی تمام به رقابت با دبی بپردازد.تسهیلات بندری مدرن، سرد خانه، انبار و وسایل کامپیوتری ارتباطات آخرین سیستم از طریق ماهواره GPS و فرودگاه و بزرگراه موجب آن خواهد شد که این بندر کوس برابری با پیشرفته ترین بنادر دنیا زده و همچون هنگ کنگ و سنگاپور و دبی بتواند ثروت فراوانی به کشور سرازیر سازد. بازرگانان ایران و ایرانی که هم اکنون در کشورهای غربی بدون واسطه و بطور مستقیم با کارخانجات سازنده در چین، تایوان، کره، سنگاپور و ژاپن داد وستد کرده و تجربیات و ثروت بسیار اندوخته اند هرکدام با برپایی شرکتی در این بندر انواع محصولات و فرآورده ها را بدون دخالت واسطه وارد کرده و با بهای بسیار کمتر از دبی به بازار ایران عرضه خواهند داد زیرا که پیش بینی میشود قدرت خرید آنان با سرازیر شدن پول نفت به آن سرزمینها بگونه روزافزونی افزایش یابد.

افزون بر این، وجود این بندر فشار تراکم در سایر بنادر ایران را کاهش داده و موجب تسریع در کار حمل و نقل کالا در ایران میگردد.

12. گسترش چشمگیر دریانوردی و صنعت کشتی سازی

با بهرهبرداری از آبراه سراسری ایرانرود، با نگرش به دریای خزر و خلیج فارس ایران دارای بیش از 3500 کیلومتر راه دریایی و قابل کشتیرانی خواهد گردید. اتصال دو دریا در شمال و جنوب خود به خود رفت و آمد کشتیها را افزایش داده، موجب رونق بازرگانی در این مناطق شده و روح دریانوردی را در بسیاری زنده خواهد کرد.

افزون بر این، احداث تعمیرگاه و کارخانه کشتی سازی در سطح بین المللی ایران را به مراحل نوینی در این زمینه رهنمون خواهد ساخت که خود موجب اشتغال و منبع در آمد قابل ملاحظه ای خواهد گردید.

  13. ایجاد دو دریاچه و پرورش ماهی و سایر جانداران دریایی

پژوهشهای علمی انجام شده بر روی دریای خزر نشان می دهد که این دریاچه یک دوره 70 ساله دارد. بدین گونه که در این دوره آب آن افزوده شده و بالا رفته و در دوره پس از آن، آب دریاچه پایین می رود.

همانگونه که پیشتر اشاره شد، برای یکی نشدن آب دریاچه خزر و خلیج فارس (غلظت و ترکیب آب این دو دریا متفاوت است و آبزیهای آنها نیز از انواع متفاوت اند) در بخش کوهستانی شمال، از الگوی کانال پاناما استفاده می شود. بدین ترتیب که کشتی به درون تالابچه هدایت می شود که کارش شبیه کار آسانسور بوده و آن را به سطحی بالا یا پایین می برد. پس از انتقال کشتی، آب این تالابچه به بخشی در نزدیکی آبراه منتقل شده و یک دریاچه مصنوعی تشکیل می دهد.

در این دریاچه که از آب دریای خزر پدید آمده، آبزی های آن دریا از جمله ماهی استروژن پرورش خواهند یافت که خود منبع درآمد بسیاری خواهد گشت.

قابل توجه است که امروزه یک قاچاقچی یک کیلو خاویاری را که غیر قانونی و با صید قاچاق بدست آورده به مبلغ 30 دلار به فروش می رساند. همین یک کیلو خاویار هفته ای بعد در رستورانهای درجه یک لندن به مبلغ 3000 دلار به فروش می رسد!

ایجاد دریاچه مصنوعی در درون خاک ایران این مزیت را دارد که بتوان به آسانی از صید قاچاق جلوگیری نموده و از آلودگی آب و انقراض نسل ماهی خاویار پیشگیری نمود.

در دوره 70 ساله دیگر آب دریای خزر پایین می رود، می توان یک دریاچه مصنوعی دیگر در سوی دیگر آبراه به وجود آورده و ماهی و میگو و سایر آبزیهای خلیج فارس را در آن پرورش داد.

هزینه طرح و راههای تامین بودجه

بررسیهای نخستین هزینه انجام این پروژه را ده میلیارد دلار بر آورده ساخته است. برای تامین این مبلغ راههای زیر در نظر گرفته شده است:

اختصاص اعتبار فوری 5/2 درصد از در آمد نفت برای آغاز کار

تعهد مشروط ایرانیان برونمرزی تا یک میلیارد دلار

انتشار قرضه ملی

سرمایه گذاری شرکتهای خارجی بر اساس بیع متقابل

سرمایه گذاری شرکتهای خارجی بر اساس دریافت امتیازات گوناگون از قبیل شراکت در ماهیگیری، کشتسرانی، حق ترانزیت، اداره بندر آزاد و غیره،

وام از بانک جهانی

کمک بلاعوض از کشورهای اروپایی در ازاء مبارزه با قاچاق مواد مخدر

کمک بلاعوض از سازمان ملل متحد در برابر مبارزه اساسی با قاچاق مواد مخدر

انجام ساختمان پروژه

طرح مفصل و کامل پروژه مورد بررسی و سپس پذیرش دولت، مجلس؛ شورای مصلحت، سایر مقامقت ذیربط و مقام رهبری رسیده و بطور رسمی و کتبی و علنی اعلام میگردد.

مدیریت و اجرای کار توسط یک شرکت بین المللی مرکب از سرمایه گذاران و کارشناسان ایرانیان برونمرزی و بین المللی با استانداردهای علمی بین المللی و بدور از باورهای سیاسی عقیدتی فرهنگی زیر نظر ولی بدون دخالت مستقیم دولت و نهادهای گوناگون جمهوری اسلامی و گروههای فشار و مصون از هرگونه اتهام و افتراء از سوی هر فرد و گروه و مقام حقیقی و حقوقی انجام خواهد گرفت.

 گزیده گفتار

 از گزارشهای گوناگون و بررسیهای مختلف بر میاید که زمامداران و جناحهای مختلف ایران در این نقطه اشتراک نظر دارند که کشور از نظر اقتصادی در موقعیت خطیری قرار دارد. برنامه های عمرانی پنجساله( که بنظر میرسد بسیار خوشبینانه تنظیم گردیده) حتی در صورت موقعیت کامل سالانه فقط 800000 شغل ایجاد مینماید. بگفته دیگر، چنانچه همه چیز مطابق با خواسته دولت پیش بروند چندین میلیون ایرانی بیکار باید چندین سال با شکم گرسنه در انتظار رنج ببرند تا شاید قرعه فال بنام برخی از آنان اثابت کند! شواهد نشان میدهد چنانچه اقدامی فوری و خارق العاده انجام نگیرد کشور دچار انفجار عظیم و نابود کننده ای خواهد شد که نتایج منفی آن در سراسر دنیا احساس خواهد گردید. در این میان خشکسالی بیسابقه، خسارات جانی و مالی وارده و ناتوانی در کار آبرسانی بر ابعاد فاجعه افزوده است.

طرح عظیم آبراه سراسری ایران از سوی گروهی از استادان و کارشناسان و دانشمندان ایرانی عاشق ایران که همگی قلبشان برای ایران می طپد بمنظور عرضه برنامه ای برای جلوگیری از انفجارقریب الوقوع سرزمینشان  عرضه شده است. این افراد بخوبی از عظمت پروژه آگاهی داشته و واقفند که ممکن است پاره ای افراد ایرادهایی نسبت به آن داشته، آن را ناشدنی انگاشته و یا بدلیل آنکه منافعی برای خود در آن نمی بینند، با آن به مخالفت پردازند.

طرح آبادانی ایرانرود پروژه ایست شدنی که بر اساس بررسی های علمی بنیان نهاده شده است.آشکار است که پس از آنکه اصول طرح مورد پذیرش قرار گیرد مطالعات گسترده ولی سریع دیگری نیز انجام گرفته و تمام نظرات صاحبنظران ایرانی و بین المللی مورد مداقه قرار خواهد گرفت.

 از سوی گروه دانشمندان و پژوهشگران ایرانی عرضه کننده پروژه ایرانرود،  

دکتر بدیع بدیع الزمانی

14 شهریور 1379 برابر با 4 سپتامبر 2000

سن دیه گو، کالیفرنیا

Badi Badiozamani, Ph.D.

9185 Maler Rd.

San Diego, CA 92129, USA

E-Mail: Badi@Badiozamani.com

Phone: (858) 484-7377

Fax: (858) 484-1472
 

 

برگرفته از سایت دکتر بدیع بدیع الزمانی

 

شاید برای نتیجه گیری این گفتار عبارتی گویاتر از شعر دبلیو اچ آدن شاعر بریتانیایی- آمریکایی (1993-1907) نتوان یافت که می گوید: “هزاران تن بدون عشق زیسته اند، اما یک نفر هم بدون آب زندگی نکرده است.”

تصویر دشت خشک و باغهای سوخته از خشکی و بی آبی یکی از دهشتناک ترین تصاویری است که می توان تصور کرد. کودک آینده خود را فرض کنید که به علت نبود آب شرب نمی تواند بسیاری از فعالیتهای لازم یک کودک اعم از دویدن و بازی کردن در فضای باز را انجام دهد. تصویر زندگی در یک کویر دهشتناک تصویری هولناک است چرا که هیچ یک از ما برای زندگی در سرزمین ارواح پدید نیامده ایم. اما یک واقعیت عریان پیش روی چشمان ماست و آن اینکه اگر به منابع آب اهمیت ندهیم دیر یا زود و بسته به منطقه جغرافیای زندگی مان مجبوریم با این کابوس رو در رو شویم.

باغ سوخته و زمین ترک زده یکی از کابوس های همیشگی بشریت بعد از اسکان بوده است

بنجامین فرانکلین، یکی از بنیانگذاران کشور آمریکا، بیش از دو قرن پیش و مدت ها قبل از این که کسی بتواند تصوری از نیاز به حفظ اکوسیستم آب یا کمبود آب بر روی کره زمین داشته باشد، گفته بود ” قدر آب را زمانی می دانیم که چاه خشک شود”. امروز برای نخستین بار در تاریخ انسان، “چاه جهانی” در حال خشکیدن است- و چیزی نمانده که ما همگی به عواقب دردناک کمبود مهم ترین منبع جهانی پی ببریم.

همان گونه که نفت موجب تحولات زیادی در تاریخ و نظم جهانی قرن بیستم گردید، بحران جهانی آب شیرین هم به ژئوپولیتیک، اقتصاد، محیط زیست، امنیت ملی، شرایط روزمره زندگانی و تراکم تمدن انسان ها در قرن بیست و یکم شکل تازه ای می دهد. حتا بیشتر، زیرا آب برخلاف نفت، جایگزینی ندارد: ما نمی توانیم نفت را بنوشیم یا با آن مواد غذایی پرورش بدهیم.

حقیقت پیش رو این است که به زودی همه ما  در عرضه آب مورد نیاز برای تأمین نیازهای کشاورزی، تولید انرژی، تولید صنعتی و مصارف خانگی 7 میلیارد جمعیت جهان که در سال 2050 به 9 میلیارد تن بالغ خواهد شد، با کمبود مواجه می شویم. این بحران به علت نارسایی های فراوان و هدر رفتن منابع آب که تقریبا در مدیریت منابع آب درهمه جا مشاهده می شود، شدت خواهد یافت.

 

 

کمبود فزاینده آب، انسان را با چالش دوگانه ای مواجه می کند- که بخشی از آن زیست محیطی و بخش دیگرش سیاسی است. به علت توزیع نابرابر منابع آب شیرین و فشار ناشی از ازدیاد جمعیت، این نابرابری نگران کننده در میان جوامع “برخوردار از آب” و جوامع “فاقد آب” هرچه بیشتر می شود- به لحاظ بین المللی میان کشورها، و نیز میان گروه های مختلف ذینفع، و میان بخش ها و طبقات اقتصادی که مدت های مدیدی بر سر دسترسی برابر به منابع آب با یک دیگر رقابت داشته اند و این درحالی است که همین امروز میلیون ها نفر از مردم از عدم دسترسی به آب آشامیدنی رنج می برند، و هر روز بیش از 4300 کودک از بیماری های ناشی از آب آلوده می میرند. به سادگی این واقعیت غیر قابل قبول است. امروز، یک سوم از مردم جهان با کمبود آب مواجه هستند. پیش بینی می شود این شرایط به دلیل تغییرات آب و هوایی که موجب وقوع مکرر سیل و خشکسالی های شدید است، وخامت بیشتری پیدا کند. کارشناسان و دست اندرکاران برآورد می کنند که برای تولید یک کالری غذا، به یک لیتر آب نیاز است یعنی حداقل چندین هزار لیتر آب برای هر نفر در هر روز. میزان آبی که برای پرورش مواد غذایی نیاز داریم، 70 برابر میزان آبی است که به آن برای نوشیدن، استحمام و شست و شو احتیاج داریم. انتظار می رود در 40 سال آینده، تقاضای جهانی برای مواد غذایی دو برابر گردد، به همین جهت، مقدار آبی که برای تأمین امنیت مواد غذایی در جهان مصرف می شود نیز به دو برابر افزایش پیدا خواهد کرد. در دهه های 1960 و 1970، افزایش سریع جمعیت در نیمکرۀ جنوبی و میزان گرسنگی در شبه قارۀ هند و مناطق جنوبی صحرای آفریقا منجر به بروز ترس فراگیری در مورد عدم توانایی حمایت از جمعیت 6 میلیاردی جهان گردید.

 

فقدان منابع آبی نه فقط یک تهدید که رفته رفته به واقعیتی فراروی بشریت تبدیل میشود

حرکت کلی حاکی از دو برابر شدن تقاضا برای مواد غذایی تا سال 2050 است. ادامۀ روند عادی امور، نیز مستلزم دو برابر شدن حجم آبی است که به مصرف کشاورزی می رسد. این کار در تئوری می تواند با افزایش زمین های زیر کشت صورت گیرد، اما در عمل زمین زیادی باقی نمانده است. راهبردی دیگر، استخراج بیشتر آب از طبیعت است، اما رودخانۀ مناسب یا بهترین محل برای احداث سد دیگری، وجود ندارد. در واقع نشانه های زیادی دال بر این که تا این جا هم منابع طبیعی بیش از حد مورد بهره برداری قرار گرفته اند، وجود دارد:

- رودخانه هایی مانند رود زرد، رود کلرادو و رود اردن که زمانی از پر آب ترین بودند، هم اکنون طی دورۀ بحرانی ظرفیت آب، حتا آب آنها به دریا نمی رسد.

- دریای آرال خشک و تبدیل به سایه ای از آن چه بوده گردیده است و نمونۀ یکی از وخیم ترین فجایع جهان است.

- سطح آب های زیرزمینی در بسیاری از مناطق آسیا، مانند ایالت گجرات هند، در یک دورۀ 25 تا 30 ساله، بیش از 150 متر پایین رفته؛ مردم هزاران چاه آب و روستا را رها کرده اند- کانال های آب را فقط یک نسل مورد استفاده قرار دادند.

- خشکسالی طولانی و چند سالۀ استرالیا اخیرا موجب خسارت کشاورزی نیازمند به آبیاری شده و منجر به 10 سال گرانی قیمت گندم گردید.

- دادگاه های کالیفرنیا تغییر مسیر آب از کالیفرنیای شمالی و شهرهای جنوبی این ایالت را برای حمایت از گونه های مواجه با خطر انقراض در دلتای رود سن هواکین و ساکرامنتو محدود کرده و این تصمیم موجب بحرانی شدن وضعیت کشاورزی نیازمند به آبیاری در یکی از مولد ترین سیستم های کشاورزی جهان شده است.

- رود نیل در مصر که از زمان فراعنه نقش سبد نان کشور را ایفا می کرد، آب کافی ندارد و تنها نیمی از غذای مورد نیاز اهالی کشور را تأمین می کند؛ باقی مانده آن باید صادر شود.

 پدیدۀ تغییرات آب و هوایی واهمه و اضطراب بسیاری را در میان مردم به وجود آورده است. دولت های جهان هم اکنون پذیرفته اند که این پدیده، خطرهای بلند مدت جدی را برای سلامت اجتماع و اقتصاد کشورها به دنبال خواهد داشت.
گرمایش جهانی، که پیش بینی می شود تا سال 2100 به دو تا چهار درجه سانتیگراد برسد چندان زیاد به نظر نمی آید. اما آثار این گرمایش به طرق مختلفی در چرخۀ آب تقویت خواهد شد. میانگین دمای زمین (15 درجه سانتیگراد) امکان وجود همزمان آب در اشکال مختلف – یخ جامد، آب مایع و بخار – را مهیا می سازد. انرژی اضافه مسبب افزایش دما این موازنه را برهم می زند.

پدیده های جوی همچون توفان های استوایی بیشتر به چشم خواهند خورد و پیش بینی می شود که شدت بارندگی افزایش یابد و این در حالی است که متوسط میزان بارش در برخی نقاط کاهش خواهد یافت. احتمال می رود که سیل های آینده از لحاظ وسعت و شدت، ویرانگری و تعدد افزایش یابند.

با افزایش دما، آب بیشتری تبخیر می شود. در صورتی که میزان تبخیر آب از میزان بارش آن بیشتر شود، زمین رو به خشکی خواهد گذارد. در مناطق خشک، آب باران بیش از آن که روی سطح جریان پیدا کرده و وارد نهرها و رودخانه ها شود، جذب زمین خشک می شود. خاک های خشک تر آب جذب شده در زمین را به خود می کشند که این امر باعث تجدید کمتر سفره های آبی و کاهش جریان چشمه های طبیعی ناشی از آنها می گردد.

 علی رغم وجود همه این مشکلات، مدیران و کارشناسان منابع آب جهان در ابتدا اولویت چندان بالایی را برای این مسائل در نظر نگرفتند. در سال 2003، سازمان ملل متحد در گزارش توسعۀ جهانی آب اعلام کرد که “تغییرات آب و هوا مسئول حدود 20 درصد افزایش کمیابی جهانی آب خواهد بود.”

هر کسی که با قاعدۀ 20/80 مدیریت (به معنای این که بیست درصد از مردم بیش از هشتاد درصد ثروت را در اختیار دارند) آشنایی داشته باشد موضوع را درک می کند: رسیدگی به تغییرات آب و هوا در رأس دستور کار مدیران منابع آبی قرار نداشت. چرا که با مشکلات عاجل تری مواجه بودند. در بسیاری از نقاط جهان، میزان رشد مصرف آب به واسطۀ رشد جمعیت و توسعۀ اقتصادی به حدی سریع است که قابل حفظ و پایدار نیست. در عین حال، آلودگی آب باعث محدودیت قابلیت مصرف ذخایر موجود می شود.

در نقاطی که آب مستقیماً از رودخانه ها برداشت می شود، کمبود آب با شکایت مصرف کنندگان پایین دستی به سرعت آشکار می شود. اما در نقاطی که آب از منابع زیرزمینی برداشت می شود، مصرف کنندگان ممکن است متوجه نباشند که موازنۀ لازم بین دخل و خرج ذخیرۀ آبی آنها برقرار نیست. از غرب ایالات متحده تا هندوستان و خاورمیانه، سفره های آبی به مراتب سریع تر از آن که بتوانند احیا شوند در حال افت هستند.

پدیدۀ شهری سازی عامل خطر دیگری است و دلیل آن تنها نیاز ساکنان شهرهای به سرعت در حال رشد به مقادیر بیشتر آب برای خانه های خود نیست. در بسیاری از موارد، به ویژه در کشورهای در حال توسعه، فاضلاب شهری آب را به هزینۀ مصرف کنندگان پایین دستی آلوده می کند و این مصرف کنندگان پایین دستی هستند که باید برای تصفیۀ این منابع، مبالغ هنگفتی از پول را صرف کنند، یا منابع دیگری برای خود پیدا کنند، یا مخاطرات مصرف آب آلوده را بپذیرند.

رشد اقتصادی هم چالش های بیشتری به همراه دارد. رونق و شکوفایی باعث تغییر چگونگی خورد و خوراک مردم می شود و بدین ترتیب هم غذای بیشتری لازم است و هم آب بیشتری برای تولید مواد غذایی. و فن آوری های جدید انواع جدید آلودگی های مختلف را تولید می کنند.

 

برگرفته از سایت نگاره ای از ایالات متحده آمریکا