زلزله خاموش قرن، مشکل شدید خشکسالی و کم آبی ایران
بنا به پیشبینیهای تغییرات اقلیمی، خاورمیانه آیندهای گرمتر و خشکتر خواهد داشت. ایران در قلب خاورمیانه قرار دارد. نزدیک به ۸۰ درصد مساحت ایران خشک یا نیمهخشک است. مشکل کمآبی بسیار شدید است. ولی مشکل عظیم دیگری پیش روی محیط زیست ایران است که اغلب نادیده گرفته میشود: بیابانزایی. از آن جا که علت اصلی این مشکل اقدامات انسانی است، میتوان آن را برطرف کرد. این عقیده، دست کم، الهامبخش افراد متعهدی شده است که (به ویژه در دهه گذشته) مشغول واکنش به آن بودهاند. چالش بیابانزایی به راستی در کمین ماست. به قول برخی "زلزلهٔ خاموش قرن" است.
در بسیاری از بخشهای ایران بیابانزایی هنگامی رخ میدهد که چوپانان میگذارند گلههای بز و گوسفندشان بیش از اندازه چرا کنند. گاهی هم به خاطر استفاده روستاییان از بوتهها به عنوان هیزم رخ میدهد. بنا به آمار رسمی ایران در سند "ارزشیابی پتانسیل بیابانها"، میزان بیابانزایی ایران نسبت به سایر کشورهای خشک و نیمهخشک "زیاد" است.
ولی چارههایی وجود دارد که در حال اجرا شدن است. برای سبز کردن دوباره دشتهای بیابانی، در اصل باید گیاهان بیشتری کاشته شود. این کار آغازگر برگشت همه چیز میشود. برای داشتن فضای سبز بیشتر، باید این منطقهها را بوتهکاری کرد. ولی برای این که دوباره چرای بیش از اندازه یا کاربری سوختی به وجود نیاید، مشارکت اجتماع در حفظ فضای سبز جدید لازم است. در ایران این فرایند را در عمل دیدهام. اجرای آن موفق بوده است و در آسیبپذیرترین بخشهای کشور در حال تکرار است. هماکنون، موفقترین نمونه سبز کردن دوباره بیابانهای ایران، با حسن تعبیر، "پروژه کربن" (یا به طور رسمی پروژهٔ ترسیب کربن) نامیده میشود. درواقع یک اقدام توسعه اجتماعی-زیستمحیطی است که برنامه توسعه ملل متحد از آن پشتیبانی میکند. این پروژه را به این دلیل کربن نامیدهاند که یکی از اثرات جانبی آن توانایی جذب و ترسیب دیاکسید کربن در فضاهای سبز ایجاد شده است.
به هر روی، سازمان ملل متحد از سال ۱۳۶۸ پشتیبان تلاشها برای معکوس نمودن بیابانزایی بوده است. در آن سال، کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان، سازمان جنگلها مراتع و آبخیزداری، و صندوق جهانی توسعهٔ کشاورزی در بیرجند در استان خراسان جنوبی پروژهٔ احیای مراتع و درآمدزایی پناهندگان را آغاز کردند. پروژه شش سال ادامه داشت و با جنگل کاری بیش از ۲۴۰۰۰ هکتار زمین با بیابانزایی و نابودی منابع طبیعی مبارزه کرد.
ده سال پیش، برنامه توسعه ملل متحد پروژه ترسیب کربن را در همان استانِ خراسان جنوبی آغاز کرد. تاکنون ۳۰هزارهکتار دیگر از زمینهای بیآب به فضای سبز بدل شده است. جمهوری اسلامی ایران، با درک مزایای بالقوه اجتماعی و اقتصادی سبز کردن بیابانها، به شراکت با برنامه توسعه ملل متحد پرداخت تا در سالهای ۱۳۹۱و ۱۳۹۲این پروژه در شش استان دیگر (البرز، بوشهر، تهران، سمنان، کرمان و مرکزی) اجرا شود. به تازگی، در ۱۲ شهریور ۱۳۹۳، برنامه توسعه ملل متحد و سازمان جنگلها مراتع و آبخیزداری قراردادی را امضا کردند که پروژه را به ۱۰ استان دیگر نیز گسترش میدهد (آذربایجان غربی، اصفهان، ایلام، خراسان رضوی، خراسان شمالی، سیستان و بلوچستان، فارس، قم، گلستان و یزد). برنامههای بیشتری نیز وجود دارد. در کل، پس از اجرا، این اقدامها بیش از نیمی از استانهای ایران (۱۸ استان خشک) را در بر خواهد گرفت.
فرایند سبز کردن دوباره بسیار ساده است. کار با یک قرارداد کلی میان مسئولان و جامعه محلی آغاز میشود. سرمایه اولیه از بودجه پروژه گرفته میشود (از دولت و برنامه توسعه ملل متحد) و با کمکهای غیر نقدی دولت پشتیبانی میشود. اگر درختان و بوتهها با یاری جامعه محلی کاشته شود، نشان داده شده است که هزینه درختکاری یک پنجم اجرا توسط پیمانکاران خصوصی خواهد بود. افزون بر این، عنصر بسیار مهم مشارکت و مالکیت اجتماعی نیز برآورده میشود. بدین ترتیب، به جای پروژه "آنها"، پروژه "ما" میشود.
بوتهها در گلخانه رشد داده میشوند. نهالها تا هنگامی که آماده کاشت در فضای باز شوند، در قلمستان میمانند. سپس نهالهای جوان را در گودالهایی میکارند که مردم محلی کندهاند. در سال نخست، آبدهی آنها باید پنج برابر باشد. پس از آن، نهالها به بوتهزاری یک تا دو متری تبدیل میشوند
هنگامی که صدها هزار نهال در مساحتی به بزرگی هزارها هکتار رشد کند، زیستکره کوچکی ساخته میشود که گیاهان و جانواران دیگر میتوانند به آن برگردند. زیستکره تازه سبز شده از چند راه به ثبات معاش مردم میانجامد. نخست این که گیاهانِ این اقلیم کوچک توانایی حفظ رطوبت زمین را افزایش میدهند. این توانایی به نوبه خود باعث افزایش گیاهان میشود. هنگامی که درختان کوچک دانهافشانی میکند، تراکم فضای سبز بیشتر میشود. کشاورزان میتوانند دام خود را برای خوردن برگِ بوتهها بیاورند و آسیبی به خود گیاه نرسانند. ظرفیت برد یا گنجایش زیستبومی زمین در کل افزایش مییابد. و مردم میتوانند محصولات درختان و بوتهها (مانند صمغ یا میوه) را به فروشند. پروژه کربن مشکل کاربری سوختی را با اهدای اجاقهای ساده نفتی به ساکنان منطقه برطرف کرده است و نفت اجاقها را تأمین میکند. ولی سود واقعی از دیدگاه پایدارسازی این است که اجتماعها (که روزی با چرای بیش از اندازه و "تاراج" هیزم، سرچشمه مشکل بودند) حس مالکیت عمیقی پیدا میکنند و پاسدار زمین میشوند. در استان مرکزی دو پروژهٔ احیای محیط زیست در جریان است.
از سال ۱۳۹۲، کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امورپناهندگان، اداره کل امور پناهندگان خارجی و اتباع بیگانه، و سازمان جنگلها مراتع و آبخیزداری طرحی را در "طراز ناهید" با همکاری پناهندگان افغان آغاز کردند که "احیای جامعه-محور منابع طبیعی" نام دارد. در پناهنگاه شهید ناصری، این طرح به نیازهای ویژه پناهندگان افغان رسیدگی میکند؛ پناهندگانی که بیش از دو دهه است در این منطقه زندگی میکنند. در گذر چندین سال، پناهندگان در پی یافتن سوخت و با چرای بیش از اندازه دامهای خود باعث نابودی مرتعها شدهاند. ولی در کمتر از دو سال، این طرح به احیای بیش از ۶۶ هکتار زمین انجامیده است.
باز هم از سال ۱۳۹۲، یک پروژه "توسعه" سنتی بیابانزدایی در محلات آغاز شد تا ۵۰ هزارهکتار زمین را با پشتیبانی پروژه کربنِ برنامه توسعه سازمان ملل بیابانزدایی کند. هم اکنون هر دو طرح در زمینه پوشش گیاهی و درآمدزایی برای ساکنان به ثمر نشستهاند. در خراسان جنوبی، که میراث پروژه سازمان پناهندگان در یادها مانده است و پروژه ترسیب کربن برنامه توسعه ملل متحد، ۱۰ سال برقرار بوده و پیشرفت آن بسیار سریع است. افزون بر این، سود دیگری در این طرحها پدیدار شده است، که انگیزه بیشتر جوامع محلی و پناهندهها و یافتن روشهای جایگزین درآمدزایی است. یک فرایند توسعه کامل به راه میافتد؛ با تولید کسب وکار، مشارکت و عمق دادن به سرمایه اجتماعی.
تمام این موفقیتها با اقدام ارادی انسان، به سبز کردن دوباره بیابان و تلاش برای یافتن جبرانی کوچک برای آسیبی است که به دست بشرپدیدار شده است.
به باور من، به راستی معکوس نمودن "زلزلهٔ خاموش" را آغاز کردهایم.
نوشته شده به قلم گری لوئیس، هماهنگ کننده سازمان ملل متحد و نماینده مقیم برنامه توسعه ملل متحد درجمهوری اسلامی ایران.